های♥︎
خب ریدرای قشنگم، این فیک هم بالاخره تموم شد.
گفتم یه اسپیچ هم آخرش داشته باشم.
از همتون ممنونم که این فیک رو خوندین و دوستش داشتین.
اولا ازینکه وقت میزاشتین و نظراتتون رو هم برام کامنت میزاشتین و ووت میدادین خیلی خوشحال میشدم.
این فیک در اصل اولین نوشته ام بود و بخاطر همون شاید خیلی جاهاش خوب نبوده باشه و نقص های زیادی داشته باشه و اینکه من اصلا با این دیدگاه که قراره یه تعدادی دنبالش کنند شروعش نکردم.
فکر میکردم نهایت شاید چند نفر باشند که بخوننش.
ولی حالا که چندین ماه گذشته و ۴۰ پارت آپ شده و کلی ویو و ووت و کامنت داره، باورم نمیشه.
به هر حال خوشحالم که خیلیهاتون خوشتون اومد و دنبالش کردین🙃
اگر هر وقت، سخنی، نظری، پیشنهادی، انتقادی، هر چی بود، لینک ناشناسم تو بیوی کانال تلگرام هست و ایدی کانال تلگرام که توش این فیک رو همونجا هم آپ میکردم توی بیو واتپدم هس ولی باز هم اینجا میزارم.
▪︎Tel Channel: NCTfanfictionM
درباره نوشتن فیک های دیگه یا ادامه دادن فیک نومین که همون
(i don't even fuckin' love my self)
است😅 هم فعلا مطمئن نیستم.
در حال حاضر میخوام استراحت کنم ولی خب شاید بعدا درباره اشون اقدامی کردم.
درکل اگر دوست داشتین اون فیک هم ادامه پیدا کنه یا فیک جدید نوشته بشه تو ناشناس یا همینجا بگین تا نظراتتون بدونم.
بازم از همتون بابت همه چی تشکر میکنم🙌
دوستون دارم♡
بوس بهتون💋
YOU ARE READING
•His muscular back•
Fanfiction'NCT' couple: jaeyong genre: smut🔞 , romance جهیون رئیس شرکت Fashion boy که مثل تینیجر ها جذب یک ایدول بیست و خورده ای ساله شده بود. از طرفی تیونگ ایدولی که با وجود هزاران فن و البته مشغله کاری، باز هم ذهنش درگیر پشت عضلانی مردی شده بود که موقع عک...