- خوش اومدین. باز هم اینجا بیاین.
رو به مشتریای که به کتابفروشی اومده بود، گفت و تعظیمی کرد. مشتری دائمیشون با لبخندی بخاطر اخلاق کیوت و مهربون چان، از کتابفروشی بیرون رفت و در رو بست.
حالا کتابفروشی دوباره تبدیل به مکان ساکت و آرومی که چان عاشقش بود، شد و آلفا نفس راحتی کشید. به کتاب باز شدهی قمار باز اثر داستایوفسکی خیره شد
- برم ادامهش رو بخونم...
و کتاب رو برداشت و دوباره خوندنش رو از سر گرفت. اون لحظه هیچ چیزی نمیتونست آرامش عمیقی که چان از کتاب فروشی و خود کتاب خوندن میگرفت رو به هم بزنه. مگه ورود مشتریای با رایحهی خفیف هلو که باعث خارش بینی چان شد و توجه اون آلفا رو جلب کرد.
خودش بود! همون امگای عجیب غریب اما زیبایی که چند روز پیش با زمین زدن اون آلفای مزاحم، باعث حیرت چان شده بود.
مینهو همونطور که داشت قفسههای پر از کتاب اون مغازه رو نگاه میکرد، به سمت پیشخوان اومد و بی توجه به چانی که بهش خیره شده بود به سرعت لب زد
- سلام عاممم.... کتاب هاتایوگا رو دارین؟
- سلام. اسم نویسندش رو بگین تا پیداش کنم.مینهو با شنیدن صدای آشنای چان، به سرعت سرش رو برگردوند و نگاهش کرد. پیرهن راه راه سفید قهوه ای با اون شلوار فاق بلند پارچه ای قهوه ای و دو بندی که روی شونه های پهنش بودن، ترکیب قشنگی رو براش میساختن؛ اما اصلا با سلیقهی مینهو جور نبود و همین باعث میشد توی دلش، فحشی به سلیقهی مسخرهی چان بده و البته خیلی ناراحت بود که نمیتونست بلند نارضایتیش رو اعلام کنه.
میدونست چان از اون دسته گرگینه هاست که خیلی خجالتیه و زود ناراحت میشه.
- آه تویی کریس.. نویسندش سوامی ساتیاناندا ساراسوانی هستش.
چان از اینکه برای اولین بار توی عمرش با اسم انگلیسیش، اون هم به صورت مخفف خطاب شده بود، متعجب شد و چند بار پلک زد.
- ک..کریس؟
- آره... مگه اسمت کریستوفر نیست؟ خودت روز ارائه گفتی اسمت کریستوفره- اسمم کریستوفر چانه ولی تو گفتی کریس
- من همه رو مخفف صدا میزنم و این واسم آسون تره. حالا بگو کتابه رو داری یا نه؟ آخه یه کتاب قدیمیه و توی هیچ کتاب فروشیای نتونستم پیداش کنم.
چان بیخیال لقب کریسی که مینهو بهش داده بود شد و به سمت قفسههای پشتی رفت. جلوی قفسهی موضوعات ورزشی ایستاد و مشغول بررسی شد
- شاید پیدا کردنش یکم طول بکشه ولی میدونم داریمش
- خوبه اشکالی نداره اگه طول بکشه
![](https://img.wattpad.com/cover/308627130-288-k705979.jpg)
DU LIEST GERADE
𝐀𝐦𝐢𝐚𝐬 [𝑪𝒐𝒎𝒑𝒍𝒆𝒕𝒆𝒅]
Fanfiction- میدونی Amias یعنی چی؟ - کلمهی Amias؟ نه نمیدونم - یه کلمهی لاتینه... به معنای معشوق و کسی که قلبت رو در بر گرفته... خیلی وقت پیش توی یه کتاب خوندمش اما وقتی تو رو دیدم فهمیدم منظورش چیه... 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: 𝑪𝒉𝒂𝒏𝑯𝒐 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆: 𝒐𝒎𝒆𝒈𝒂𝒗𝒆�...