- آه فاک مینهو داخلت خیلی داغه
- لازم.. نیست... توضیح.. بدی.. آه لعنت!مینهو با ناله تقریبا فریاد زد و روی تخت خالی شد. چان اما هنوز کار داشت و همونطور که پشت امگا قرار گرفته بود و با دوتا دستهای بزرگش، کمر مینهو رو قاب گرفته بود، داشت ضربههای پشت سر هم و تندش رو وارد امگا میکرد.
- نزدیکم.. مین.. آه..
با گفتن این حرف، داخل پوشش لاتکسی خالی شد و خودش رو از داخل مینهو بیرون کشید. جفتشون روی تخت افتادن و مینهو از درد کم پشتش نالهای کرد.
چان بلافاصله بعد دراوردن کاندوم و پرت کردنش توی سطل آشغال کنار تخت، به سمت مینهو رفت و بوسهای روی گونهش کاشت
- امشب خیلی خوب بودی عزیزم. مثل همیشه
- آه باشه خر شدم و دردش رو فراموش کردم... فاک درد میکنه
- بیا بریم حموم شیرینممینهو رو براید استایل بغل کرد و وارد حموم شدن. وان رو پر از آب کرد و تا وقتی که وان با آب پر بشه، همونجا ایستاد و بعد، مینهو رو به آرومی داخلش گذاشت.
- تو نمیای؟!
- میامچان هم رو به روی امگا، توی وان نشست و بهش خیره شد. رد کیس مارکها هنوز روی گردنش خود نمایی میکردن و این چان رو واقعا خرسند میکرد!
- خوشحالم که فردا تعطیلم و میتونم بخوابم
- اینکه بخاطر تعویض ریاست شرکتتون تعطیل شدین واقعا خوبه. میتونیم بریم بیرون یه هوایی بخوریم
- آره اگه امشب بتونیم بخوابیم...
چان با یاداوری نصفه شب بیدار شدنهای فلیکس، آهی کشید و سرش رو به پشتی وان تکیه داد. بخاطر دوراند سکس اون شبشون، کل انرژیش رو از دست داده بود و داشت ریلکس میکرد...
مینهو هم طرف دیگه، گوشهاش رو تیز کرده بود تا اگه صدای گریهی فلیکس بلند شد، اون رو بشنوه. اصولا این ساعتها، فلیکس گرسنهش میشد و با گریه از خواب بیدار میشد.
- وقت ریلکس کردن نیست کریس! زودباش خودمونو بشوریم و بریم
- درد نداری؟
- نه خوبم و... اوه کریس! صدای گریه میادمینهو با شنیدن صدای گریهی ضعیفی گفت و چان گوشهاش رو تیز کرد. حق با مینهو بود انگار فلیکس باز بیدار شده بود!
- بدو بدو باید بریم بیرون
- تو عجله نکن چیزیت نشه. من زودتر میرمچان گفت و خیلی سریع، دوش کوتاهی گرفت و بعد پیچیدن حولهای سفید دور کمرش، از حمام بیرون رفت.
وارد اتاق فلیکس شد و دید که گرگینهی کوچولوشون، داشت با صدای ضعیفی گریه میکرد و پاهاش رو روی تختش میکوبید.
چان زود دست به کار شد و اون رو به آرومی بغل کرد. به حالت گهوارهای تکونش داد و مشغول بوسیدنش شد. فلیکس اصولا با حس رایحهی چان آروم میگرفت اما انگار اون شب خبری از آروم گرفتنش نبود!
KAMU SEDANG MEMBACA
𝐀𝐦𝐢𝐚𝐬 [𝑪𝒐𝒎𝒑𝒍𝒆𝒕𝒆𝒅]
Fiksi Penggemar- میدونی Amias یعنی چی؟ - کلمهی Amias؟ نه نمیدونم - یه کلمهی لاتینه... به معنای معشوق و کسی که قلبت رو در بر گرفته... خیلی وقت پیش توی یه کتاب خوندمش اما وقتی تو رو دیدم فهمیدم منظورش چیه... 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: 𝑪𝒉𝒂𝒏𝑯𝒐 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆: 𝒐𝒎𝒆𝒈𝒂𝒗𝒆�...