🕷 PART 02 🕷

677 67 18
                                    

یقه هودیشو بیشتر از گردنش فاصله داد و صورت قرمز شدشو بالا گرفت
تهیونگ: یا تو چت شده
نفس عمیقی کشید و چند ثانیه چشماشو بست
سوکجین: دارم مدیتیشن میکنم
پوزخند تمسخر آمیزی رو لبش نشست
تهیونگ: احیانا مردم تو مدیتیشن، دیکشونم راست میشه؟
سوکجین: اوهوم یه اتود جدیده
تهیونگ: حالا چرا انقد شق کردی؟

سرشو پایین آورد و به تهیونگ نگاه کرد
سوکجین: نمیدونم شاید چون دو سه هفته‌س سینگلم
تهیونگ: با کسی هم نبودی؟
جین: نچ هفته اولش خواستم ریلکس کنم، هفته دومش خانوادگی رفتیم ویلای ساحلی که خوب نمیشه بگم باید برم به سکس منظم و طبیعیم برسم. بعدشم که دانشگاه باز شد.
صورتشو جمع کرد
تهیونگ: الان باید کف دستت حسابی پوست انداخته باشه
شیطون نگاش کرد: خوب تو بیا برام بزن عشقم
چشماشو گرد کرد و لبشو گزید
تهیونگ: عه زشته تو دانشگاه جلو بچه‌ها اینو بهم میگی

دست راستشو دور شونش حلقه کرد، صورتشو نزدیک‌تر برد و با صدای پایین اومده‌ای گفت
سوکجین: اینکه مال منی و میخوام برام بزنی کجاش زشته؟ میخوای برم به غریبه‌ها بگم؟
ترسیده گفت
تهیونگ: الان این حرفت یعنی چی
سوکجین: خوب به هر حال منم یه سری نیاز دارم مثل یه دیک که تنها هنرش زود بلند شدنشه
تهیونگ: اگه برات بزنم دیگه بهم خیان...آخخخ
دستی پشت سر هردوشون نشت و کله‌هاشونو بهم کوبوند که حرف تهیونگ تبدیل به آخ بلندی شد

نامجون: چندشای بی مزه
همونطور که سرشو ماساژ میداد گفت
سوکجین: یا خیلی بی شعوری سرم درد گرفت
نامجون: ببینمش
روش خم شد و دست جین رو کنار زد و به پیشونیش نگاه کرد.
نامجون: کمی قرمز شده
سوکجین: دستت بشکنه
نامجون: شاید بخاطر اینه که با دستت فشارش دادی
سرشو بالا برد که بتونه فوتش کنه.
به روبروش که گردن و سیب گلوی نامجون بود نگاه کرد. شت الان اصلا اوضاع خوبی نبود. دقیقا باید چه غلطی می‌کرد؟

با حس نفسای داغ سوکجین نزدیک گردنش، حس کرد گوشاش داغ شدن. نمیتونست دوباره بره دستشویی و خودشو خالی کنه.
عقب کشید و بهش نگاه کرد
نامجون: اومم... الان بهتر میشی
سری تکون داد و چیزی نگفت
نگاهشون کرد و بیشتر رفتارشونو آنالیز کرد. از شبی که توی رستوران همو بوسیده بودن، متوجه تغیر رفتار محسوس هردوشون شده بود ولی چیزی به روشون نیاورده بود.
انگار شعله‌های هورمون‌های جنسی بینشون روشن شده بود و خودشونم گیج بودن که باید چیکار کنن.

تهیونگ: پاشین بریم این کلاسم تموم شه و گورمونو گم کنیم که دلم موتور سواری میخواد
صداشو صاف کرد و بلند شد که کمرش مقابل صورت نامجون قرار گرفت
نامجون: اوه این که هنوز نخوابیده
چشم غره‌ای به سر بالا اومدش رفت
جین: چند ثانیه دیرتر اومده بودی تهیونگ راضی میشد یه دستی بهم برسونه
سر پا وایساد و پلیورشو صاف کرد
نامجون: حالا که چیزی نشده بعدنم میتونی بهش بگی برات بزنه
تهیونگ: خفه شین و راه بیوفتین دیر شد

WHAT IF I LOVE YOU? | NAMJINWhere stories live. Discover now