با سوزش گلوش صورتش توی هم رفت و مجبور شد زبونشو به لیمو که توی دست دیگهش بود بزنه.
تقریبا همین الان هم داشت زیاده روی میکرد و چیزی به اینکه فوق مست بشه نمونده بود.
سرشو تکون داد که تاری دیدش رفع بشه که متوجه نزدیک شدن یه دختر شد. نگاهشو از بالا تا پایینش چرخوند. دختری قد متوسط با اندام ساعت شنی و پوست سفید که موهای دم اسبی و نوع آرایش چشمش حالت سکسی برای صورتش ایجاد کرده بود.
نگاهش پایینتر اومد نیم تنه چرم، شلوارک چرم خیلی کوتاه و یه کمربند کلفت که در نهایت با کت کوتاهی استلایلشو کامل کرده بود.
پاهای کشیده که وقتی سوکجین نگاهش افتاد ناخواگاه سوتی زد.
دختر نزدیک شد و نوک انگشتاشو روی شونه سوکجین کشید.سرشو بالا برد که بتونه ببینتش.
از صورت و حالت چشماش معلوم بود کرهای نبود
سوکجین: لیدی.. شما خیلی سکسی تشریف دارین.
لبخند کوچیک ولی دلبری روی لبای دختر نشست. کمی سمتش خم شد و توی گوشش گفت
جنیس: خوب بنظرم بهتره مقدمات رو بزاریم کنار و بریم سر اصل مطلب چون دوستام منتظرن باید زود برگردم پیششون
سوکجین: کاملا باهات موافقم خوشگله
جیمین: سوکجین چیکار داری میکنی؟سرشو سمتش چرخوند و با همون لبخند ادامه داد
سوکجین: نمیدونم به نظرت دارم چیکار میکنم؟
هوسوک: بشین سر جات الان نامجون میرسه
اخم ریزی کرد
سوکجین: اون دیوث فعلا نمیاد. تا اون برسه منم میام بیرون
و قبل از اینکه کسی چیزی بگه بلند شد و با کشیدن دست جنیس، سمت طبقه بالای کلاب که اتاقها بودن حرکت کردن.
همونطور که به دور شدنشون نگاه میکرد رو به هوسوک گفت
جیمین: مگه مجبوره انقد بخوره که حتی نتونه درست حسابی حرف بزنههمزمان با پوف کلافهی هوسوک، صندلی کنار جیمین کشیده شد و نامجون روش قرار گرفت
نامجون: امیدوارم خیلی دیر نکرده باشم
سری تکون داد
هوسوک: نه عزیزم اوکیه
نامجون: خوب چطورین؟ جین کجاست هنوز نرسیده
پوزخند صدادار جیمین توجهش رو جلب کرد
جیمین: کجای کاری اون الان کاملا گرمه
ابرویی بالا انداخت
نامجون: کجاست پس؟
با انگشت شست پشت سرشو نشون داد که پلهها بودنهوسوک: با یه لیدی سکسی پیچوند
به پلهها نگاه کرد و کم کم لبخند شیطانی روی لباش نشست
نامجون: عوضی فورا هم دست به کار میشه
جیمین: اوهوم یکم زیاد خورد خیلی اوکی نبود
نامجون: چقد زیاد؟ ممکنه حالش بد بشه؟
هوسوک: نه بابا فقط مست شد
نامجون: اها
جیمین: خوب نمیخوای چیزی سفارش بدی؟
دستشو برای پسر قد بلند و تقریبا هم سن خودشون تکون داد که متوجهشون بشه و رو به جیمین گفت
نامجون: چرا چرا یادم نبودبعد تموم شدن سفارش نامجون، همونطور که بهش زل زده بود گفت
هوسوک: نام.. شماها الان دقیقا چه نسبتی دارین؟
متعجب نگاهش کرد
نامجون: همون نسبتی که با بقیه شما داریم
سرشو تکون داد
هوسوک: درسته ولی هیچ کدوم از ما با هم سکس نمیکنیم
لیوان موکتلش رو برداشت و به پشتی صندلی تکیه داد. کمی ازش خورد و از خنکیش لرز کرد به هر حال هوای داخل کلاب بر خلاف بیرون و این نوشیدنی گرم بود و این تضاد بیشتر باعث سرد شدنش میشد
نامجون: مشکلش چیه؟
ESTÁS LEYENDO
WHAT IF I LOVE YOU? | NAMJIN
Fanficکیم نامجون، کیم سوکجین، مین یونگی، جانگ هوسوک، پارک جیمین، کیم تهیونگ، جئون جونگکوک هفت دوست صمیمی که از دوران راهنمایی سر یه تنبیه رابطشون شروع میشه و هنوز ادامه داره. اونا دوستاییان که قراره تا هشتاد سالگی همچنان با هم بمونن و کورس موتور سواری ت...