part 3 (برگ سبز خروج)

1K 152 190
                                    

خانم بیون طبق معمول همیشه زودتر از همه روزش رو شروع میکنه ...

بعد از عوض کردن لباساش و شونه کردن موهاش اونارو بالا جمع میکنه تا به قول خودش  مرتب باشه چون معتقده اگه مو باز باشه یا ازاد باشه نشان دهنده شلختگیه و اصلا خانمانه نیست ... بلاخره اونم برای خودش قوانینی داره و بهش پایبنده ...

دومین مقصد اشپزخونه ست ... درسته که خودش اشپزی نمیکنه اما معتقده باید حتما به کار خدمت کار ها نظارت بشه ... مثل همیشه اول دمنوشش رو میخوره و بعد ساعت رو نگاه میکنه تا ببینه چرا خدمتکارشون هنوز نیومده ... خب این طور که معلومه هنوز ۵ دقیقه وقت داره ...

تو این فاصله میره کنار پنجره و پرده ها رو باز میکنه ... از نوری که به صورتش تابیده میشه خوشش میاد و یکی از عقاید دیگش اینه که خونه اصلا نباید تاریک باشه وگرنه ادمای داخل خونه زود افسرده میشن و با لشکر شکست خورده فرقی ندارن ... شاید

شاید هم بخاطر همینه که همه جای خونه مر از لوستر های بزرگه ... بالاخره اینم دستور خانم بیون بوده و باید اجرا شه ... بانوی اول عمارت کیم ...

خب مثل اینکه بالاخره خانم تشریف اوردن تا صبحانه رو مطابق میل افراد خانواده اماده کنند ...

دستور بعدی خانم کیم اینه که حتی اگر فلج هم شده باشی باید خودت رو برای وعده های غذایی برسونی و در هر حال حتما هم باید غذات رو تا ته بخوری چیزی به اسم گشنم نیست و بعدا میخورم و ازین حرفا نداریم... ویه چیز دیگه هیچکس حق نداره زود تر از بقیه مکان سِرو غذا رو ترک کنه ... مگه این که بخواد با خشم خانم بیون مواجه شه ...

خب یکم وقت تلف کردیم و از قوانين خانم بیون گفتیم تا بقیه دونه دونه از خواب ناز بلند شن ...

اولین نفرات طبق معمول اقای کیم و تهیونگ و سوهو هستن ... که بازم طبق معمول اماده و شسته رفته فقط یه کراوات کم دارن از یک تیپ رسمی ... دونه دونه به خانم بیون سلام می کنن و پشت میز منتظر بقیه می شینند

اها یکی دیگه از قوانین هم اینه باهم شروع می کنیم با همم پا می شیم و می ریم ... یه جورایی انگار حکومت نظامیه ...

خب کم کم نوبت میرسه به کای و جین ... نگاه به چهره ی خشک و رسمی کای نکنید ... اون فقط ماله زمانیه که سر کاره ... و توی اجتماع هست ... و گرنه انگار که نافش رو با خواب گره زده باشن ... و بالاخره باز هم هر دو با چهره های خواب آلود از پله ها پایین میان ... موهایی که هنوز تو هواست نشون میده که حتی خودشون رو تو اینه نگاه نکردن با چشمای بسته اب ریختن رو صورتشونو و مسواک زدن و اومدن برا سیر کردن شکمشون ...

🐾Don't Blame Me 🐾Where stories live. Discover now