سلامی چو بوی خوش اشنایی !
اوضاع و احوال دلتون چطوره ؟!
خوش میگذره با پارت های رگ باری ؟!
بریم سروقت ادامه توضیحات
لطفا برای این کاراکتر ها هم کامنت بذارید دوست دارم بدونم چقدر درکشون کردید
و البته این که این تحلیل ها برای فصل یک هست ☺
اوه سهون : (دارنده عدد 5 پر شانس معروف ) ☺
کاراکتر سهون خیلی اعتماد به نفس پایینی داشت در واقع خود کم بین بود
جایگاه اجتماعی به نظرش اصل مهم تری به نظر می رسید
از طرفی چون پدر و مادرش رو از دست داده بود و در کنار خانواده پارک بزرگ شده بود
بیش از حد خودش رو مدیون این خانواده میدونست
به نظرش این خیلی بی چشم و رویی بود که بخواد چشم بخواد با پسر اون خانواده ازدواج کنه
این که بی پشتوانه بود ته دلش رو خالی میکرد
از طرفی حتی خانواده ای نداشت تا بخواد جشنی بگیره و حضورش رو توی اون خانواده تبریک بگه
همه این ها باعث میشد خودش رو بی اصل و نسب بدونه
پسری که بخاطر فوت مادرش بعد از زایمان از طرف پدرش بی مهری میدید
اما تا اون زمان هم باز میتونست بگه پدر دارم
وقتی پدرش هم فوت کرد اون لحظه بود که فهمید دیگه چیزی برای از دست دادن نداره
تنها چیزی که داشت جونش بود که اون رو با تمام کمال و میل باطنی در راه حفاظت از خانواده پارک وسط گذاشت ☺
خوشبختانه وقتی لوهان دلیل دوری ازش رو فهمید مثه سگ دعواش کرد تا بهش بفهمونه اشتباه میزده :/
خلاصه که الان کنار لوهان احساس ارامش میکنه چون لوهان با تمام تخس بودنش شبیه پیشی ملوسه میشه و مراقبشه ☺
جئون جونگ کوک :
اگر بخوام یه عاشق واقعی رو مثال بزنم میتونم از این کاراکتر یاد کنم
عشق یعنی از خودت بگذری تا خوشحالیش رو ببینی
همزمان که سعی میکنه این عشق ممنوعه رو دفن کنه میفهمه که این یه تلاش بیهوده ست که حتی از طریق تعهد و متعهد شدن نسبت به فرد دیگه ای از فکرش بیرون نمیره
بارها تصمیم میگرفت اعتراف کنه اما از این موضوع هم گذشت
در اخر با سوء تفاهم پیش اومده وقتی دید رشته دوستیشون بیش از حد سست به نظر میاد برای چنگ زدن به همین یه ذره رابطه تن به ازدواج اجباری داد
YOU ARE READING
🐾Don't Blame Me 🐾
FanfictionComplete ✅️ 🐾 Don't blame me {!من رو سرزنش نکن}🐾 ژانر✔️ : رمنس ، خانوادگی ، کمی طنز ، معمایی ، اسمات ، امپرگ ، امگاورس ، ومپایر، روزمره ، روانشناسی کاپل ها✔️ : چانبک، ویمین و ... *************************تکه ای از فیک _اون پسره رو دوست داری؟ هوم؟...