Part18(جلسه فوری)

201 54 7
                                    

Writer pov

همه توی اتاق جلسه نشسته بودند ... خیلی ها از این دعوت یک دفعه ای به جلسه شوکه و خیلی ها هم انگار براشون عادی بود یا از قبل می دونستند ... و تهیونگ این رو از چهره هاشون می خوند ... اما باز هم با چهره ای مصمم منتظر بود تا سرساعت جلسه رو شروع کنه ...

سوهو ما بین صحبت های افراد حاظر در جلسه چیز های نامفهومی می شنید و و از اضطراب با پاهاش رو زمین ضرب گرفته بود ... و پس از هر چند دقیقه ساعتش رو نگاه میکرد ... هنوز انگار چند نفر نیومده بودند و این اتفاق بوی خوبی نمی داد ...

جین ساکت نشسته بود و حرفی نمی زد ... کای هم به تبعیت از اون ... همه توی عالم خودشون بودند که در باز شد وتهیونگ به جمع پیوست ... همه به احترامش از جاهاشون بلند شدند ... زمانی صندلی رو بیرون کشید و می خواست بشینه به بقیه اشاره کرد که راحت باشند ...

-خواهش میکنم بفرمایید ...

و بعد خودش روی صندلی مدیریت جا گرفت ... دقیقا در راس دید همه ... جلوی سهامدار هایی که اکثرا پیر بودند ولی هنوز هم نمی خواستند از پول هاشون جدا بشن ... و حاضر نبودند که موقعیت و گوی میدون رو به دست جوون ها بسپرند بلکه شاید افکار جدید و پویا بتونه به پیشرفت قلمروشون کمک کنه ..

-مثل این که هنوز چند نفر توی جلسه حاضر نشدند ... بهتره جلسه رو شروع کنیم ... تا اینجوری وقت کمتری از شما و ما تلف بشه ... سوهو هیونگ لطفا چک کنید ببینید چه کسانی درجلسه غایب هستند...

= فقط جئون جونگ کوک و برادرشون جئون جیهوپ و جناب دو از بخش فرمانداری ...

*مگه بهشون خبر نداده بودی؟

= چرا ولی نمیدونم دلیل دیر کردشون چیه متاسفانه با من هماهنگ نکرده بودن و اطلاع هم ندادند که براشون مقدور نیست ...

-بسیار خب ... از اون جا که شما درخواست تشکیل جلسه فوری کرده بودید گمان می کنم که شما شروع کنید بهترباشه ... چون روند کاری ما مطابق قبله و هیچ تغییری نداشتیم ...

^و دقیقا مشکل همین جاست ...

این صدای رئیس شرکت بویینگ بود که بلافاصله بعد از اتمام حرف های تهیونگ به همراه نیشخندی که از عمد کنترل نشده بود به گوش رسید و توجه ها رو به سمت خودش جلب کرد ...

-متوجه منظورتون نمیشم ...

^چه طور متوجه نمی شید واقعا جای تعجبه ... هیچ به این مسئله فکر کردید که الان سال ها با یک روند و شیب ملایم داریم کارمون رو جلو می بریم ...

رئیس لی که حالا تکیه اش رو از صندلی گرفته بود و به سمت میز مایل شده بود و دست هاش رو گره زده روی میز تکیه گاه خودش کرده بود تا بهتر در معرض دید قرار بگیره ...

-و خب این کدوم قسمتش برای شما ایجاد نگرانی کرده جناب لی ...

^واقعا متوجه نیستید یا دارید بازیمون میدید ... اگر این طور هست باید بگم که زمان مناسبی برای شوخی نیست ...

🐾Don't Blame Me 🐾Where stories live. Discover now