Part41(! تظاهر)

211 51 9
                                    

Writer pov
شب _ قبل

+بچه شما زود تر برید داخل ما باید حرف بزنیم ...

یورا که تا الان فقط خودخوری و سکوت کرده بود گفت و نگاه همه بین خودش و چانیول گذشت ..

از سکوت یورا مشخص بود که مصمم میخواد روی حرفش بمونه و چانیول هم فقط در ماشین رو زد تا بچه ها بتونن برن بیرون ...

=یورا من خودم باهاش حرف میزنم ... دیر وقته برو و کمی استراحت کن ...

سهون که هوای سمی اطرافش رو حس کرده بود این رو گفت و منتظر جواب یورا شد ...

+الان قیافه من به کسایی میخوره که تنها مشکلشون خوابه ؟؟!

این جمله رو با داد گفت و چان هم با نگاهش از توی اینه به سهون فهموند که کوتاه بیاد و بره داخل ...

...

بعد از گذشت مدتی سکوت یورا تصمیم گرفت سکوت رو بشکنه چون انگار چان قرار نبود چیزی بگه ...

دستی توی موهای لخت و روشنش کشید و با کلافگی بازدمش رو بیرون داد ..

+فقط بهم بگو چرا ...

_چی چرا ؟

چانیول بدون هیچ وقفه ای گفت و این رفتارش که انگار از چیزی خبر نداره یورا رو بیشتر عصبی میکرد ...

+پارک چانیول ... باهام بازی نکن ... اصلا حوصله این چیزا رو ندارم ... خودت خوب میدونی راجب چی حرف میزنم ...

_عصبی شدم ...

یورا منتظر بود ادامه حرفاش رو بشنوه ولی انگار ادامه نداشت ...

+عصبی شدم ... همین ؟!! چانیول میفهمی اصلا چیکار کردی ؟! ... اصلا به تو چه که دخالت کردی ... اون خودش خانواده داره ...

_منظورت چیه ؟! یعنی میگی باید پام رو مینداختم رو پام فقط نگاه میکردم ...؟! واقعا همچین توقعی داشتی ... ؟! یه جوری حرف نزن که انگار نمیشناسمت ... اون سال بخاطر اون دختر وسط خیابون معرکه نگرفتی که بابا محدودت کرد ؟! نکنه اون تو نبودی ؟!

یورا از توی کنسول بطری ابی رو بیرون اورد و کمی نوشید ...

با شنیدن حرفایه چان عصبی بطری رو پرت کرد توی شیشه ماشین ...

+من بحثم این نیست چان ... میفهمی الان کجاییم ؟! ... باید هربار بهت یاداوری کنم ... چرا منطقت شده اندازه نوجوانای سرکش ... من میگم چرا اون کار رو کردی؟! ... اینو بهم بگو  ...
چانیول فقط سکوت کرد ...

+اون پسره رو دوست داری ؟! هوم ؟ اره ؟! فقط کافیه بهم ...

_نه یورا این طور نیست ... مگه نشنیدی اون اشغال بهش گفت هرزه ...؟!

+اگه این چیزیه که تو میخوای ...باشه ... نگو دلیلت چیه ... مثه خیلی چیزای دیگه که تو خودت میریزی و به کسی نمیگی ... منم تظاهر میکنم قانع شدم ک مشکلت فقط تعرض و کلمه هرزه بوده ...

🐾Don't Blame Me 🐾Where stories live. Discover now