روی صندلی چرخ دار پشت میز کامپیوترش نشسته بود ، تو افکارش غرق بود که چند تقه به در خورد
با گفتن بیا تو در اتاق باز شد و یونگی وارد اتاق شد روی تخت کینگ سایز ، رو به روی کوک قرار گرفت
یونگی: خب؟
کوک: خوب چی؟
یونگی: چطور پیش رفت؟
کوک: هنوز باورم نمیشه به اون پسر زشت گفتم دوستش دارم لعنتی حتی فکر کردن به اینکه با یه پسر رابطه داشته باشم حالم رو بد میکنه
و نمایشی عُق زدیونگی: به هر حال که باید اینکار رو بکنی پس سعی کن به نیمه ی پر لیوان نگاه کنی تا کمتر اذیت شی
کوک: مسئله همین جاست هیونگ این لیوانی که ازش حرف میزنی خالی خالیه هیچ نیمه ی پری وجود نداره
یونگی: اینطوریم که تو میگی نیست
کوک: هیونگ تو لااقل به پسرا هم گرایش داری ولی من چی؟
یونگی: انقدر غر نزن کوک دیشب راجب این موضوع حرف زدیم
و همینطور که بلند میشد تا از اتاق خارج شه ادامه داد : نقشه یادت نره
کوک چشمی چرخوند: باشه
فلش بک
بعد از اتمام فیلم و رفتن همه برای خواب یونگی به اتاق کوک رفت
یونگی: هی کوک پسر بیداری؟
کوک خواب الود چشماش رو باز کرد: بله هیونگ اتفاقی افتاده؟
یونگی: باید باهم حرف بزنیم
کوک پتو رو سرش کشید: فردا راجبش حرف بزنیم الان خوابم میاد
یونگی: راجب اون دوتاست
کوک: کیا؟
یونگی : جیمین و تهیونگ
کوک سریع پتو رو کنار زد و نشست: چیزی فهمیدی؟
یونگی: نه ولی نقشه ای دارم که بتونیم بفهمیم
کوک یه ابروش و بالا داد: و اون چیه؟
یونگی: باهاشون وارد رابطه شیم
کوک تقریبا داد زد: چیییی؟!!!
یونگی سریع دستش رو گذاشت رو دهن کوک: صدات بیار پایین بیدار میشن
کوک اروم تر حرف زد : لعنتی منظورت چیه که باهاشون وارد رابطه شیم؟ لعنتی اون دو تا پسرن پسرررررر
یونگی یه ابروش رو بالا داد
کوک هوفی کشید: دِ اخه لامصب اون تویی که به پسرا گرایش داری نه من لااقل فقط خودت با یکیشون وارد رابطه شو
یونگی: اگه هرکدوم با یکیشون رابطه داشته باشیم راحت تر و بیشتر میتونیم اطلاعات به دست بیاریم دَرضِم واقعا که باهاشون رابطه نداریم فقط میخوایم گولشون بزنیم تا بتونیم ازشون اطلاعات جمع کنیم وقتی هم به اندازه ی کافی اطلاعات بدست اوردیم ولشون میکنیم
YOU ARE READING
Love Hate
Werewolfچی میشه اگه جیمین و تهیونگ دوتا برادر موقع فرار از نامادریشون به یه دنیای دیگه برن؟ ژانر: امگاورس، اسمات، امپرگ، فانتزی، ماجراجویانه، کمدی کاپل ها: کوکمین، یونته، نامجین