اونایی که این مدلی نوشته شده یعنی تو ذهنشون میگن
اونایی هم که این مدلی نوشته شدت یعنی دارن داد میزنن
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~تهیونگ: من یه احمقممممم اونا توی فیلماست و نونا گفته بود که اونا واقعیت ندارن خدایا چرا این کار رو کردم؟
تهیونگ خواست عقب بکشه که یونگی با گذاشتن دستش پشت سرش اجازه ی عقب رفتن رو بهش نداد
بعد بوسشون و عمیق تر کردتهیونگ ذوق زده و نا بلد با یونگی همکار ی میکرد
یونگی اروم تهیونگ رو روی مبل خوابوند و سرش رو تو گردنش فرو برد و عمیق بوکشیداروم گردنش رو بوسید و عقب کشید و به تهیونگ نگاه کرد و اروم مشغول نوازش موهاش شد
یونگی ملایم و اروم لب زد : منم دوست دارم ، چرا گریه میکردی؟
تهیونگ نگاه شاد هیجان زدش با یاد اوری اتفاقی که افتاده بود رنگ غم گرفت
نمیخواست این لحظه شیرین رو خراب کنه پس اروم و غمگین زمزمه کرد: مهم نیست~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
نزدیک های ظهر بودبا اخم به قوطیه قرص تو دستش که بیشترش خورده شده بود نگاه کرد
اروم در قوطی رو باز کرد کمیش رو توی دستش ریخت و بو کرد
با فهمیدن اینکه همون چیزیه که فکر میکنه عصبانی قرص هارو سرجاش برگردوند و از اتاق خواهرش خارج شدبه سمت اتاق هوسوک رفت و یواشکی واردش شد با ندیدن کسی با سرعت شروع به گشتن کرد با دیدن قوطی قرصی زیر بالشت درش اورد
با بو کردن قرص از عصبانیت پلکش پرید قرص سر جاش گذاشت و به سمت اتاق هیونگش رفت با دیدن اینکه داره از اتاق خارج میشه یه گوشه قایم شد
وقتی از نبودنش مطمئن شد به سمت اتاق رفت
بعد از کلی گشتن تونست پیداش کنه
قوطی قرص رو برداشت و از اتاق خارج شدجینا به برادرش که با عصبانیت داشت از پله ها پایین میومد نگاه کرد
جینا: هعی کوک میای ناهار...
حرفش با صدای عصبانی و تقریبا بلند کوک نصفه موند
کوک: نه
کوک بعد از برداشتن سوییچ ماشینش به سمت پارکینگ رفت و به محض سوار شدن پاش رو روی گاز کوبید به صدای جیغ لاستیک ها توجه ی نکرد
جلوی شرکت پدرش روی ترمز کوبید و بدون توجه به منشی ای که سعی داشت جلوش رو بگیره با خشم در اتاق پدرش رو باز کرد
این سوک با صدای کوبیده شدن در دفترش سرش رو از روی برگه ها برداشت به پسر خشمگینش و بعد منشی نگران و هل کرده ش که سعی داشت جلوی پسرش رو بگیره نگاه کرد
این سوک: اتفاقی افتاده جونگ کوک؟
جونگ کوک: اینو من باید بپرسم
و به دنبال حرفش قوطی قرص رو به طرف پدرش پرت کرد
YOU ARE READING
Love Hate
Werewolfچی میشه اگه جیمین و تهیونگ دوتا برادر موقع فرار از نامادریشون به یه دنیای دیگه برن؟ ژانر: امگاورس، اسمات، امپرگ، فانتزی، ماجراجویانه، کمدی کاپل ها: کوکمین، یونته، نامجین