جونگ کوک برای پنجمین بار توی یه دقیقه به ساعتش نگاه کرد و آه کشید.
"اون کدوم گوریه؟"
اون زمزمه کرد.کمی بعد جونگ کوک ماشین آبی رنگی رو از دور دید که داره بهش نزدیک میشه.ماشین جلوش ایستاد و پسر جوون تر به اون چهره آشنا لبخند زد."سلام،جیمین هیونگ"
با کشیده شدن شیشه جونگ کوک این رو به پسر مو بلوند گفت."سلام کوکی"
جیمین متقابلاً لبخند زد."تو اینجا چیکار میکنی؟"
جونگ کوک پرسید."جین هیونگ گفت قصد داره یه ذره بیرون بره پس ازم خواست من بیآم دنبالت و برت دارم"
جیمین گفت."باشه"
جونگ کوک گفت و سوار ماشین شد."ایرادی نداره اگه بخاطر کار من یه دقیقه توی یه جا وایستیم؟لازمه یه سری مدارک مهم بگیرم"
جیمین گفت و ماشین رو روشن کرد."البته...بفرما"
جونگ کوک در حال بستن کمربندش گفت."ممنونم،خُب تهیونگ بهم گفت چند روز پیش تو رو دیده"
جیمین گفت."اوه درسته،آره اون کاملاً با تهیونگ قدیم فرق کرده بود.از یه چیزی مطمئنم،اون به طرز وحشتناکی هات شده"
جونگ کوک گفت.
جیمین يه ابروش رو بالا داد و پوزخند زد."میدونی،تهیونگ سینگله"
جیمین بهش اشاره کرد."امکان نداره"
جونگ کوک هین کشید.
با اون قیافه ای که تهیونگ داشت امکان نداشت توی آستینش هیچکسی نداشته باشه."راستش،اون چندین بار قرار ساده داشته ولی هيچکدوم از اونها به خوبی تموم نشده"
جیمین بهش گفت."من میتونم درکش کنم،من هم باید امشب این دختره رو ببینم ولی هیچ کششی بهش ندارم"
جونگ کوک گفت."پس چرا قبول کردی ببینیش؟"
جیمین پرسید."من واقعاً حشریام"
جونگ کوک زیر لب گفت."وقتی دیک جای مغز باشه!"
جیمین براش چشم چرخوند.•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•
YOU ARE READING
Honeybees & Butterflies(Book One)
Romanceزنبورهای عسل و پروانه ها(کتاب شماره 1) (Complete) فیک کاپلی:نامجین(اصلی) فرعی:سوپ،ویکوک،مارکیونگ نویسنده: Shay_fiction مترجم:Tania kh ژانر:فلاف🍭،عاشقانه❤،کمدی،دراما🎭 و 🔞 کیم نامجون یه پدر مجرد 23 ساله اس که دختر 5 ساله اش آلینا رو بزرگ میکنه. ...