سلام قلبا
میدونم خیلی وقته آپ نکردم، در واقع میخواستم تا آخر تابستون تمومش کنم، ولی نشد یعنی با کشتن دخترامون نزاشتن که بشه، حالا من وظیفهی خودم میدونم تا آزاد شدن ایران، در اختیار وطنم باشم! مواظب خودتون و باشید و طرف حق و بگیرید.
دعا کنید که سریع تر آزاد بشیم، برای آزادی...
ESTÁS LEYENDO
It Was For You
Fanficبالای سرش ایستاد، دستش برای لمس اون حجم از مو تنگ شده بود. روی زانوهاش خم شد و دستش رو به سمت اون ها برد با نوازش های نرمش دل هردوشون رو نرم کرد. - جيمين... من اصلا متاسف نیستم. - من چیزی و اجرا کردم که بهم دستور دادن. - مسئولیت من همین بود. - اما...