چند ساعتی میشد که به رقصش خیره شده بودم..
لعنتی اون زیادی سکسیه..نمیتونم ازش چشم بردارم
یه قد کوتاه و بدن لاغر اما سکسی..از محو شدن بهش دست برداشتم و به سمت رئیس بار حرکت کردم
_من اون رقصنده ی رو صحنه رو میخوام
+اوه بله حتما الان میگم بیاد و کنارتون چند دقیقه ای بشی...
_من واسه حرف زدن با اون اینجا نیستم!اتاق رزرو کن و بعد بفرستش تو اتاق برای رابطه!
+متأسفم آقای محترم،اما ایشون فقط برای رقص و چند دقیقه ای گپ زدن با مشتری استخدام شدن اما اگه بخواین مواردی برای اینکار داریم..
لعنتی یعنی چی که فقط واسه گپ زدن؟!
_اگه اونقدری بهت پول بدم که دیگه همچین چیزی نگی چی؟
نیشخند روی لباشو دیدم و پوزخندی زدم
+مثلا چقدر؟!
_هرچقدر که بخوای
بعد از کمی فکر دستاشو جلو آورد و گفت
+قبوله!
.
.
.
.
جونگکوکروی مبل نشستم و یکم استراحت کردم..لعنتی خیلی خسته شدم اما این رقص لعنتی چی داره که نمیتونم ازش دست بکشم؟
دیدم دوتا گارسون به سمتم اومدم و گفتن
_رئیس باهاتون کار داره
بلند شدم و باهاشون رفتم اما در کمال تعجب دیدم توی راهرو ی اتاق های خاکبرسری هستیم!
+هی..م ما اینجا چیکار د داریم؟
یدفعه هلم دادن تو یه اتاق و درو روم قفل کردن .با مشت هام به در میکوبیدم و تقاضا میکردم که درو برام باز کنن اما انگار بی جواب بود..لعنتی اینجا چخبره؟!؟
پشت سرمو نگاه کردم و با مردی روبرو شدم..ودف..این دیگه کدوم خریه؟!؟میخواد باهام چیکار کنه؟نکنه..؟
برگشتم و دوباره به در کوبیدم
+هوی عوضیا درو باز کنین قرارمون این نبود درو باز کنین
دیدم مچ دستم گرفته شد و برگندونده شدم و به دیوار کوبیده شدم اون مرده لعنتی..اون..اون کیم تهیونگ بود!همون بازیگر معروف!
+دستمو ول کن کبودش کردی مردک..ول کن دستمو!
نیشخندی زد و بهم نگاه کرد.همچنان ماسک روی صورتم بود
YOU ARE READING
Falling||Vkook
Fantasy[کامل شده] افتادن از تمام صخره هایی که زندگی برات چیده چه حسی داره؟!جونگکوک دقیقا همچین حسی رو داشت..پس زده میشد چون آرتمیس بود!و جونگکوک از شانس بدش جفتش از هویت مخفیش بدش میومد!تهیونگ اونو میپذیره؟! یه داستان متفاوت و فانتزی و البته کلیشه! از روی...