پارت سی و یکم

1K 141 18
                                    

جونگکوک

صبح شده بود،به آرومی چشمامو باز‌ کردم چند دقیقه طول کشید که اتفاقات دیشب یادم اومد،و فاک من با تهیونگ سکس کردم!
کمی تکون خوردم اما بلافاصله درد شدیدی رو توی کمرم احساس کردم.

+آخ..

پیرهنِ پاره ی تهیونگ تنم بود گوشیمو در آوردم و توی دوربین خودمو نگاه کردم،تمام گردنم کبود شده بود و روی لبم زخم های کوچیکی دیده میشد،اون دیشب واقعا با من خشن بود.
کمی تکون خوردم که تهیونگ بیدار شد،و فاک لعنتی من خجالتی نیستم اما این اولین بارمه و معلومه که خجالت میکشم!سریع پتورو رو خودم انداختم و دراز کشیدم.
سرشو داخل گردنم برد و بوسه ی‌ریزی بهش زد.

_صبح بخیر بیبی‌‌

منو به سمت خودش برگردوند و پیشونیمو بوسید.

_دیشب خیلی تند پیش رفتم تو اولین‌بارت بود معذرت میخوام!

+اشکال نداره ته

_بلند شو برات صبحونه درست میکنم

خواستم از جا بلند شدم اما نتونستم

+ته..درد دارم

کمرمو گرفت و براید استایل منو بغل کرد،خجالت کشیدم که با بدن لخت تو بغلش باشم پس پتو رو هم همراه با خودم کشیدم.

_کوک ازم خجالت نکش بیبی

+دست خودم‌ نیست خب

منو رو تخت گذاشت و برام یکی از تیشرت های اور سایز خودشو آورد و به همراه باکسر خودشم فقط یدونه شلوار پوشید و بالاتنش لخت بود.شروع کرد لباسارو تنم کرد

+عام..شلوار؟

_اینجوری بهتره بزار شلوار پات نباشه

دستامو گرفت،بلند شدم گرچه کمرم هنوز درد میکرد اما به هر زحمتی بلند شدم و به آشپزخونه رفتم.
تهیونگ به‌ سمت آشپزخونه رفت و صبحونه درست کرد،اون از من خیلی مراقبت کرد،منو برد حموم و خودش دیشب حمومم داد و الان لباسامو تنم کرد و داره برام صبحونه درست میکنه!
بلند شدم و رفتم پشتش و بغلش کردم و بوسه ای روی شونه هاش گذاشتم.
لبخند زد و از پشت دستامو گرفت و روش بوسه ای زد.

_حالت خوبه؟

+آره بهترم نگران نباش

داشتم میز رو میچیدم که زنگ در زده شد.

_کسی رو دعوت کردی کوک؟

+ن..نه

_باشه تو برو شلوار بپوش من درو باز‌ میکنم.

فورا تیشرتشو تنش کرد و به سمت در رفت منم شلوارمو پام کردم،درو باز کرد که دیدم جیمینه و البته تنها نیست و دکتر مین همراهشه!

+جیمین؟دکتر مین؟

جیمین دست دکتر مین رو گرفت و وارد خونه شد.

Falling||VkookWhere stories live. Discover now