Part 37

59 10 0
                                    

- یک ماه بعد-

- بوسان:اسپای هئوسیمچونگ:ساعت ۱۰:۱۴ صبح -

+ جونگ کوک +

انگشتای دستم رو جمع میکنمو باهاش اب رو بینشون نگه میدارم..دستمو بالا میارمو ابو روی بازوم میریزمشو با همون دستم روی اب ریخته شده میکشم که تنم رو خیس کنه و این کار رو چند بار تکرار کردم..
موهام که به خاطر گرمای اتاق یکم خیس شده بودن رو بالا میدم که همونجوری وایمیستنو مدتی بعد صدای باز شدن در رو میشنوم که نگاهم سمت در برمیگرده و متوجه تهیونگ میشم..

از پایین به سینی توی دستش نگاه میکنمو چون ایستاده بود نمیتونستم ببینم توی سینی چیه برای همین سوالی نگاهش میکنم .. : همونایی که گفتمو گرفتی؟
سرشو تکون میده و میاد لبه وان ، کنارمو نزدیک شونم میشینه و سینی رو پایین میزاره .. : نمیخوای دربیای کوک؟ خوش‌میگذره؟

لبخندی از حرفش میزنمو سرمو محو تکون میدم .. : اره حس خوبی داره..تو زود دراومدی ازش حیف نبود اب به این گرمی؟
اخم الکی ای میکنه و اروم به شونم میزنه .. : درنمیومدم کی میرفت برای جنابعالی نوشیدنی خنک میگرفت ها؟
تک خنده ی با حرفش میزنمو نگاهمو میگیرمو دستمو روی اب میکشم .. : اوکی قبول..

پلکی میزنمو با یاداوری چیزی نگاهم دوباره روی چهرش برمیگرده .. : گفتی بعد از ظهر جلسه داری؟
سرشو تکون میده و کاپ اب پرتغالم رو کنارم روی لبه میزاره .. : اره با مت باید برم یه سری کارا رو انجام بدم..چرا؟..برنامه ای داری برای بعد از ظهر؟

اوم ارومی از فکر میگمو چشمام رو یکم ریز میکنم .. : نمیدونم..شاید برم ساحل یه دوری بزنم
با حرفم کمی سرش کج میشه و سوالی میگه .. : مگه شیفتت نیس بعد از ظهر توی نمایشگاه؟
لبام رو کوتاه داخل میکشمو سرمو تکون میدم .. : متیو نمیتونه این بارم ببخشه؟..

آهی میگه و دستشو روی چشماش میکشه و با لحن شاکی‌ای میگه .. : کوک ادم نداشته که تو رو برده بازم میخوای جیم بزنی؟
از ری‌اکتش اروم میخندمو دستمو میچرخونمو کاپم رو از کنار شونم میگیرم .. : نگران نباش..یکم میمونم نمایشگاه بعدش میرم..اینجوری گیر نمیده بهم
دستش رو از روی چشماش پایین میاره و انگشت اشارش رو سمتم میگیره و اخمی میکنه .. : و با ماشین نمایشگاه هم نمیری! درسته؟

نگاهم ثانیه ای روش میمونه و پلکی میزنمو نگاهمو میگیرمو غر میزنم .. : خب اینجوری مخ نمیتونم بزنم که..ماشینت باید مدل بالا باشه که سمتت بیان
ریز بعد حرفم میخندمو نی رو توی دهنم میبرمو مکش میزنم که ثانیه ای بعد با ضربه پس سرم اخی میگمو دستمو روش میزارم نگاهش میکنم .. : یاا تهیونگ..چرا میزنی!..

به چهرش نگاه میکنم که اخمی روش بود و با جدیت بیشتری گفت .. : میخوای کار یه هفته پیشت رو تکرار کنی؟
سرم رو میمالمو اروم میگم .. : خب..
+ : میدونی خسارت گذاشتی رو دست مت دیگه؟
- : یه اشتباه بود فقط..حواسم پرت شد که تصادف کردم از عمد که نکردم
+ : اشتباه که نه تو هنوز کارتت نیومده سوار شده بودی رانندگی میکردی شیطون..

⟦𝗡𝗶𝗴𝗵𝘁𝗺𝗮𝗿𝗲⟧Where stories live. Discover now