Part 4

425 65 44
                                    

-دیترویت ایالت امریکا : ساعت 11:24 ظهر -

+ یونگی +

نه ..
نه ..
نه ..
اینا چین دیگه ..
نه ..
نه ..
انگشتمو روی تبلتم میکشیدمو عکس هارو پشت سر هم رد میکردم ..

اینا اصن گزینه های مناسبی نیستن ..
مسخره بازی شده داستان براشون ..
با این پیشنهاداشون! .. واقعا چه فکری کردن ..
یه ذره سلیقه ندارن ..

روی صندلی تکی و نیمه بلند کنار پیشخون اشپزخونه نشسته بودم و سرم گرم کار بود ..
قهوه رو پیشخون بود و بخار داغش به نشانه تازه بودنش از فنجونش بیرون میومد ..

توی این حال .. صدای قدم های لشی از اونور خونه شنیده شد ..
دمپایی هاشو روی کف میکشید و سمتم میومد ..
نیم نگاهی بهش کردم ..

با اون شلوارک گل گلی و بدن لختش و سیکس پکایی که عاشقشون بود دوباره داشت خودنمایی میکرد ..
هر چند فقط خودمون دوتا توی خونه بودیم ..
از کارش سیر نمیشه نمیدونم چرا ..
کجای این کار براش جذابیت داره ..

پوزخندی از فکرا و تصویر های تو سرم زدمو سرم برگشت روی کارم .. : دیشبم دختر بازی کردی؟ ..

صدای خمیازه اش از پشت سرم شنیده شد .. : چند بار دیگه میخوای این سوالای تکراری بپرسی!؟ ..
- : به جای تا صبح کردن دخترای دیگه که نمیزاری من بخوابم .. بیا یکم کمکم کن ..

کنار من یه صندلی دیگه بود ..
کشیدش عقب و نشست روش ..
سرش روی تبلتم کمی خم شد .. : توی چی کمکت کنم؟ ..
- : ببین میخوام .. (سرمو چرخوندمو نگاهی بهش انداختم )..

برای چند ثانیه فقط نگاهش کردم ..
من چرا با این کار میکنم .. نمیدونم .. : هَنکس ..
سرشو اورد بالا و نگاهم کرد .. : چیه!؟ ..

- : دوست داری اون رد خشک شده ی اب دهن کنار لبتو پاک کنی؟ ..
دستی روی لبش و اون جای اب مونده روی صورتش کشید .. : تو چرا انقدر دقت میکنی؟ ..
قیافه ی خنثایی گرفتم .. : دقت نکردم خیلی تابلوئه ..

دستش افتاد .. : بیخیال شوگا .. (سرشو کشید عقبو ژست گرفتو صداشو کمی اروم کرد..) .. این چیزی از جذابیتم کم نمیکنه ..
از حرفش ، گوشه لبم یکم اومد بالا که دندونام معلوم شد و چشمامو ریز کردم براش .. : چندش کثیف ..
بهم خندید و از جاش بلند شد ..

رفت پشت سرمو صدای باز کردن شیر اب شنیده شد .. : راجع به چی کمک میخواستی؟ ..
موقع رفتنش ، با نگاهم کمی دنبالش کردم ..
سرم برگردوندم روی تبلت .. : باید محموله بفرستیم ..

صدای اب قطع شد .. : شوخی نکن .. پلیس نظارتشو شدید تر کرده .. نمیتونیم دیگه چیزی بفرستیم ..
بعد کمی فکر کردن گفتم .. : هر چند .. محموله ی تکمیلی ای نداریم ..

اومد و کنارم وایستاد .. : اره اینم هست .. ببینم .. دوستت تو کره انقدر دست و پا چفلتیه که هی از ما ادم میخواد؟ ..

⟦𝗡𝗶𝗴𝗵𝘁𝗺𝗮𝗿𝗲⟧Where stories live. Discover now