پارت44_فویوکو-پرده دوم

245 68 15
                                    

فویوکو جلوی آینه سرویس بهداشتی ایستاد و دستهاش رو روی سنگ سرویس,ستون بدنش کرد، سرش بین دستهاش به پایین انداخته شد و کاملا به هم ریخته به نظر میومد.

تغییر رفتارش، نسبت به چند دقیقه قبل باعث تعجب ژاک شده بود.جوری که از اون حالت سرگرم کننده ای که رگه هایی از شیطتنت توشون بود به این حالت مضطرب تبدیل شد اصلا براش عادی نبود.

صدای چند تقه به در بلند شد و صدای بادیگارد سکوت رو شکست.

بادیگارد: خانم، نتونستم جلوی ورود مهمونتون رو بگیرم

فویوکو به آرومی سرش رو چرخوند، دستهاش رو از سنگ جدا کرد و کامل روبه روی ژاک قرار گرفت.

به آرومی، جوری که اصلا به اون چهره ی پریشونش نمیومد، لب زد

فویوکو : چیه؟ چی میخوای؟ چرا دنبالم راه افتادی؟

گوشی ژاک به صدا در اومد

ژاک : فقط میخوام بدونم اینجا چه خبره... چرا باید با دیدن برادرم انقدر دستپاچه شی؟

فویوکو : متوجه منظورت نمیشم... فقط زیادی داشتی خودمونی رفتار میکردی و من ازش خوشم نمیومد.

لحن فویوکو داشت به سمت تند شدن می‌رفت.

فویوکو : و قصد داشتی اون دوستای احمقت هم بیاری سر میزمون

ژاک یه دستش رو وارد جیب شلوارش کرد و شونه اش رو به دیوار تکیه داد و ژستی گرفت و با پوزخند گفت...

ژاک :  love... از این انقدر نارحت شدی؟ از اینکه میخواستم جیمین و بقیه رو بهت معرفی کنم؟ ترجیح میدادی، دوتایی... اونجا.... تنها بودیم؟

فویوکو یه قدم با تعجب جلو اومد.

فویوکو : باکـّـــــا... تو... مزخرف گفتنو تموم کن، هیچَم اینطور نیست... یــــامِرا...

ژاک : اوه... واو... وااااو... چرا به تنظیمات کارخانه ت برمیگردی؟ اون دیگه چی بود که گفتی؟

فویوکو دستی به پیشونیش کشید

فویوکو : فقط از اینجا برو، بدجوری روی اعصابمی

ژاک تکیه اش رو دیوار گرفت...

ایستاد

ژاک : بیا صادق باشیم عزیزم، تو دو تا بادیگارد دنبال خودت داری، هرموقع که اراده میکردی اون دوتا به راحتی می تونستن منو ازت دور کنن خیلی راحت میتونن درو بشکنن و منو ببرن

ژاک یک قدم به سمت فویوکو برداشت.
اون سرجاش میخ شده بود.
چند بار لب هاش رو باز و بسته کرد.
ژاک به آرومی یک قدم دیگه برداشت.

فویوکو : اره؟ باید باهات مثل یه تیکه آشغال رفتار کنم تا حد خودتو بدونی؟

ژاک یه قدم مونده به فویوکو ایستاد، به چهره ی عصبانی و خشمگینش نگاه کرد، رژ لبش کمی از لبش بیرون زده بود و چونه اش رو رنگی کرده بود.

anajo 안아줘  (آ.ناجو) Nơi câu chuyện tồn tại. Hãy khám phá bây giờ