جرئت یا حقیقت ( چهسو ) هپی اند

137 13 1
                                    


پارت اول

هممون دور هم جمع شده بودیم دوستایی که یه دورهمی کوچیک رو توی خونه ترتیب داده بودیم و با هم خوش میگذروندیم تصمیم گرفتیم یه بازی کنیم که همدیگه رو به چالش بکشیم ولی اون بازی خیلی چیزا رو تغییر داد خیلی ها رو ناراحت و خیلی ها رو خندوند و خیلی های دیگه رم به چالش کشید .

همه انگار خیلی کنجکاو و هیجان زده بودن یواشکی به جیسو که کنار دوست پسرش استیو نشسته بود؛ نگاهی انداختم و بعد حواسمو به بقیه دادم که جیسو متوجه نگاه هام نشه .

جک که همیشه جمع همه رو گرم تر می کرد از جاش بلند شد و شروع کرد به حرف زدن تا سکوتی که بین همه بود رو بشکنه .

جک : خب دوستان این بازی جرئت حقیقت رو که همتون بلدید دیگه نه ؟

هممون به حرفش خندیدیم و استیو جواب داد : بیا بشین جک تا نیومدم به حسابت برسم .

جک با دلخوری و غرغر سرجاش نشست؛ اولین نفری که بطری رو چرخوند استیو بود و کسی که براش در اومد دقیقا جک بود .

استیو که هیچ خوشش نیومده بود به فکر افتاد که چه سئوالی از این جک خنگ بپرسه . همه با دیدن واکنش استیو خندشون گرفته بود و با داد و دلخوری هی ازش میخواستن که زود سئوالشو از جک بپرسه .

استیو به جک نگاه کرد و پرسید : جرئت یا حقیقت ؟

جک با اطمینان جواب داد : حقیقت .

استیو خندید و پرسید : شورتی که الان پوشیدی چه رنگیه ؟

با سئوالش همه مون شروع کردیم به خندیدن که جک با عصبانیت جواب داد : صورتیه؛ اصن مجبور بودی این سئوال رو توی این جمع بپرسی ؟! آبرومو بردی با این سئوال مسخره ات ..

اینبار من بطری رو چرخوندم و خیلی اتفاقی جیسو در اومد استرس گرفته بودم چون میخواستم با این بازی بهش اعتراف کنم ولی اون دوست پسر داشت و برای همین هنوزم از این تصمیمم مطمئن نبودم .

جیسو منتظر من بود که سئوالمو ازش بپرسم . آروم پرسیدم : تا حالا عاشق شدی ؟

جیسو با نگاهش مشخص بود که اون شخص استیو نیست ولی روبه استیو جواب داد : معلومه که عاشق شدم .

استیو نیشش باز شده بود و با افتخار گفت : خب معلومه که منم .

همه صداشون بلند شد و بهشون حسودی میکردن ولی تنها شخصی که توی این جمع ناراحت بود من بودم؛ کسی هم متوجهش نشد . اینکه اونا رو با هم میدیدم قلبمو می شکست پس فقط نگاهمو ازشون میدزدیدم
و بعضی وقتا هم یواشکی به جیسو نگاه میکردم .

سوفیا که تنها فرد ساکت جمع مون بود بطری رو چرخوند و استیو براش اومد برای همین پرسید :
جرئت یا حقیقت ؟

استیو : حقیقت .

سوفیا : تا حالا شده به رابطه ات با جیسو شک کنی ؟

Oneshot blackpink Место, где живут истории. Откройте их для себя