من پیدات میکنم ( لیسو ) هپی اند

162 11 2
                                    


پارت اول

با صدای آلارم گوشیم چشمامو باز کردم چشمام بخاطر نوری که از پنجره به داخل اتاقم میومد؛ اذیت میشد . کمی خودمو کش دادم و از جام بلند شدم .

گوشیمو که روی بالشم افتاده بود رو برداشتم و به پیام هایی که از طرف عشقم اومده بود نگاه کردم با دیدن غرغراش خندم گرفت چون شب زود خوابیده بودم ازم ناراحت شده بود .

گوشیمو که روی بالشم افتاده بود رو برداشتم و به پیام هایی که از طرف عشقم اومده بود نگاه کردم با دیدن غرغراش خندم گرفت چون شب زود خوابیده بودم ازم ناراحت شده بود

¡Ay! Esta imagen no sigue nuestras pautas de contenido. Para continuar la publicación, intente quitarla o subir otra.

بعد خوردن صبحونه خودمو آماده کردم که برم مدرسه و همین که راه افتادم به لیسا زنگ زدم که با طرز حرف زدنش و خمیازه کشیدنش فهمیدم هنوزم توی تختش خوابیده .

جیسو : عشقم بیدار شو وگرنه دیر میایی مدرسه ها .

لیسا که تازه متوجه ساعت شده بود پشت گوشی صدای افتادنش از روی تخت اومد و با صدای نفس نفس زدن گفت : دیرم شد؛ وایی باز تو هم بخاطر من دیر میرسی مدرسه ..

با شنیدن صداش خندم گرفت و با خنده جوابشو دادم : من هی بهت می گم شب زود بخواب ولی تو گوش نمیدی که ..

لیسا : تا میایی دنبالم من حاضر شدم ..

اینو گفت و گوشی رو روم قطع کرد . راه افتادم به سمت خونه ی لیسا و وقتی رسیدم زنگ خونه رو زدم که لیسا از پنجره بهم اشاره کرد که زود میاد بیرون .

سری تکون دادم و منتظرش موندم اون شیطون و
شاد بود یه دختر پرانرژی که هیچوقت خسته نمیشد برعکس من که زود خسته میشدم اون همیشه سرحال
و پرانرژی بود .

تا اومدنش با یه تیکه سنگ خودمو مشغول کردم از اینکه لیسا رو کنارم داشتم خیلی خوشحال بودم .
لیسا کیوت و مهربون بود .

از خونه اومد بیرون و دستشو دور بازوم حلقه کرد؛ بهم نگاه کرد و گفت : بریم تا دیر نشده ..

ایستادم و با دلخوری لب زدم : پس بوسه ی صبح بخیر چی ؟

لیسا با شنیدن حرفم لبشو گذاشت روی گونه ام و گفت : این خوبه ؟

لبخندی زدم و با گذاشتن دستم به زیر چونش صورتشو به صورتم نزدیک کردم؛ بوسه ای روی  لبش گذاشتم و گفتم : این خوبه عشقم .

Oneshot blackpink Donde viven las historias. Descúbrelo ahora