چانیول با اخم و مشکوک به جه جونگ که پای مجروحش رو تمیز می کرد خیره شده بود. پسر برای بیرون آوردن پاش، یه گرد زرد روی پاش ریخته بود و بعد بدون هیچ دردی، اون رو از توی تله در آورده بود. اون از اومدن رازآلود یی فان و ظاهر شدن ساعت و این هم از گرد زرد و چهره ی عجیب و زیادی زیبای درمانگر، حس می کرد در حال دیدن یه رویاست و احتمالا یه کم بعد از خواب بیدار بشه.
جه جونگ خندید و فرو رفتگی شکل خط روی لپ هاش مشخص شد.
-نترسین، قرار نیست یهو یه اژدها از یه جایی در بیاد و جزغالتون کنه یا بخورتتون.
چانیول با اخم گفت :
-اول که یکیتون یهو از ناکجاآباد ظاهر می شه و توی یه ساعت گنده می برتم، حالا هم که تو با این قیافه که شبیه آدم نیست یه گرد زرد روی پام می ریزی.
جه جونگ خندید:
-شاهزادهی کشور باید بیشتر از اینها شجاعت داشته باشه.
چانیول طوری به جه جونگ چشم غره رفت که پسر بیچاره خودش رو یه مقدار عقب کشید و معذب لبخند زد و گفت:
-پوزش میخوام عالیجناب.
چانیول پرسید:
-پام کی خوب میشه؟
جه جونگ به عقب تکیه داد.
-دوست دارید پایتان همین الان کامل خوب بشه؟
-چی؟!
-میتونم کاری کنم که همین الان خوب بشه.
چانیول عصبانی گفت:
-داری سر به سرم میذاری؟
جه جونگ لبخند زد.
-خیر عالیجناب.
چانیول یه کم با ترس دور و برش رو نگاه کرد و بعد گفت:
-ببینم نکنه تو جنی؟
جه جونگ بلند خندید، دستهاش رو جلوی صورتش تکون داد و گفت:
-خیر عالیجناب، من فقط یه درمانگرم.
چانیول عصبانی گفت:
-کدوم درمانگر میتونه یکهو یه زخم عمیق رو خوب کنه؟
-من یه جادوگرم و از جادو برای درمان استفاده میکنم.
چانیول بی اعتماد گفت:
-همهی جادوگرا در قبال جادوشون یه چیز میخوان، تو در عوض چی میخوای؟
جه جونگ چند ثانیه توی سکوت به چانیول خیره موند و بعد سر تکون داد و گفت:
-من چیزی از عالیجناب نمیخوام.
چانیول یکی از ابروهاش رو بالا برد و بعد بدون اینکه به خودش زحمت مخفی نگه داشتن فکرش رو بده گفت:
-خیلی عجیب غریبی.
جه جونگ بدون جواب دادن از سرجا پاشد و به سمت قفسههای چوبی آخر اتاق رفت ولی قبل اینکه دستش رو سمت شیشه ها ببره، اخم کرد و سریع عقب اومد. با صدای بلند گفت:
YOU ARE READING
Prince's wife
FanfictionCouple: Chanbaek Genre: Romance, Fantasy Author: Barf.Azar Status: completed Site's Channle: @Exoperfic بکهیون آخرین فرزند سِر بیون مخفیانه عاشق شاهزاده چانیوله، اون یه فرصت به دست میاره تا با معالمه با جادوگر، بتونه چانیول رو به دست بیاره ولی بکهیو...