29

100 28 4
                                    

به قول جین تصمیم اگه یهویی نباشه،تصمیم نیست.

-خب آقای دکتر،وضعیت چطوره؟.

دکتر،مردی قد بلند و چهارشونه بود به نام اومرو. ظاهری آراسته داشت با روحیه ای متناسب. کم حرف می‌زد ولی معمولا یک لبخند ریزی روی لب‌هاش خودنمایی می‌کرد و لازم به گفتنه که تهیونگ،توی این یک هفته هیچ میونه‌ی خوبی باهاش نداشت.

اومرو نگاهی به برگه‌های توی دستش انداخت و گفت:

-همه چیز نرماله.برای آتل پات هم هفته‌ی بعدی بیای کار تمومه.تو این مدت هم می‌تونی اینجا باشی که ما در خدمتیم،اگر نه می‌تونم کارای ترخیصتونو انجام بدم.

جین با عجله گفت-عالیه! همین الان مرخصش کنین دکتر. دیگه داره حالم از این در و دیوارای سفید بهم می‌خوره. بد نیست یکم به این ظاهر بی روح رسیدگی کنید‌ها.یک گل و گیاهی.. پرده‌های رنگی ای چیزی.

نامجون با کلافگی گفت-جین.اینجا بیمارستانه.بیخیال شو.

جانگکوک به بحث بینشون خندید و رو به دکتر گفت: پس می تونم برگردم خونه؟.

اومرو با دیدن نگاه جانگکوک،لبخندش عمیق تر شد.

-البته.همین الان برگه‌ها رو آماده می‌کنم.

با خروج کرد از اتاق.جین گفت:

-حس می‌کنم فکر می‌کنه جانگکوک زیر سن قانونیه.

-به خاطر کره‌ای بودنشه.تعجبی هم نداره.ویتوریو هم موقع ثبت نام بهم گفت اگه زیر سن قانونیه نمی‌تونه شرکت کنه.
جانگکوک بهت زده خندید و گفت-انقدر بچه می‌زنم؟.

جین دستی به سرش کشید و شوخ‌طبعانه گفت-حالا فهمیدی چرا جای بچه‌ منی؟.

-ساکت شو مرد.لطفا.

-بچه‌ی بی‌تربیت.

درب اتاق باز شد و تهیونگ،وارد شد. هراز گاهی می‌اومد و به اونجا سر می‌زد. جانگکوک نمی‌دونست چرا اما،دو مرد دیگه خوب می‌دونستن.

عشق مسریه. تو نگاه شخصی بخونیش،تو نگاه خودت منعکس می‌شه.

گفت-بازم‌ این مرتیکه‌ی نچسب اینجا بود؟.

-اون یه دکتره.از تو که واسه ورود و خروجش اجازه نمی‌گیره.

-حالا هرچی.

روی صندلی،کنار تخت جانگکوک نشست. بسته‌ای کوچیک بیرون آورد.چشم‌های جانگکوک با دیدن جعبه درخشید.

-وافله؟!

-ایتالیایی‌ها بهش می‌گن پیزلا.

جعبه رو به جانگکوک داد و جوان،قدردانه اون رو بین دستهاش گرفت. هیچ حرکت تهیونگ از چشم‌های اون دور نمی‌موند. خوب می‌دید هربار که به اونجا میاد،یک نوع خوراکی با خودش میاره.مثل دفعه‌ی قبلی که بستنی ایتالیایی آورده بود.یا دفعه‌ی قبل از اون که چندین بطری آب پرتقال خرید چون از نامجون شنیده بود جانگکوک آب پرتقال دوست داره.

𝘽𝙇𝘼𝘾𝙆 𝙎𝙒𝘼𝙉Where stories live. Discover now