خَلَجان پارت 26

142 19 3
                                    


تهیونگ میخوند و جونگ کوک بهش خیره بود، صدای بارون؟

اهنگ تموم شد و تهیونگ به جونگ کوک نگاه کرد

_میخوام بخونم

+البته

جونگ کوک تلفنش رو به ماشین وصل کرد و آهنگ رو گذاشت، تهیونگ بهش زل زده بود و اون استرس گرفت...

_نگاهم نکن استرس میگیرم

تهیونگ با صدای بمش خندید و از سیگارش پک گرفت...

You’re so hypnotizing

تو خیلی هیپنوتیزم کننده ای

اون پسر شروع کرد به خوندن و قلب تهیونگ فرو ریخت؟!

Could you be the devil

نمیتونی شیطان باشی

Could you be an angel

نمیتونی فرشته باشی

Your touch magnetizing

نوازشهات جذب کننده است

Feels like I am floating

حس میکنم دارم پرواز میکنم

Leaves my body glowing

بدنم رو ترک میکنم

They say be afraid

آنها بهم میگن بترس

You’re not like the others

تو مثل بقیه نیستی

Futuristic lover

عاشق مدرن و غریبه

Different DNA

با دی ان ای متفاوت

They don’t understand you

آنها تو رو نمی فهمند

Your from a whole other world

تو از یه دنیای دیگه هستی

A different dimension

یک بُعد متفاوت

You open my eyes

تو چشمهای منو باز کردی

And I’m ready to go

و حالا آماده ی رفتنم

Lead me into the light

منو به سمت نور راهنمایی کن

Kiss me, ki-ki-kiss...

منو ببوس، منو ببو...

هنوز جمله ی آخر جونگ کوک تموم نشده بود که گرمای وحشتناک لب های تهیونگ با شدت روی لب های خودش کوبیده شد!

مزه ی سیگار کامل توی دهنش پیچید اما تلخ نبود، جونگ کوک عقب رفت و خودش رو از تهیونگ جدا کرد.

_هی!

هیچوقت کسی رو که دوست نداری نبوس!

You open my eyes

خَلَجانWhere stories live. Discover now