خَلَجان پارت 10

212 24 0
                                    


-چی داری برای خودت میگی کیم تهیونگ؟

جونگ کوک فریاد زد!

تهیونگ آدم صبوری بود اما بعد یک سال دیگه نمیتونست تحمل کنه پس صداش رو دوبرابر صدای جونگ کوک بالا برد و جوابش رو داد

+فهمیدم که تو مدارک رو به سانگ فروختی!

سیلی سوم!

تهیونگ چی میگفت؟ فروختنِ مدارک؟

درسته جونگ کوک خیانت کار بود، خیلی هم خیانت کار بود اما توی این موضوع؟

-چی داری میگی تهیونگ؟

تهیونگ دوباره به چشم هاش که حالا خیس شده بودن نگاه کرد

+اون شب بعد از تماست سریع از دوستام جدا شدم و تاکسی گرفتم، داشتم سمت خونه ات میومدم که راننده تاکسی منو برد به یه جای دیگه!

عکسات رو نشونم دادن که داشتی مدارکی که من ذره ذره با تمام وجودم چندین ماه کامل جمع کرده بودم رو میدادی به سانگ؛

باورم نمیشد وقتی دیدمشون گفتم فتوشاپه اما فیلمت رو نشونم دادن از روزای قبلی که با سانگ قرار ملاقات داشتی!

تهیونگ بغضش رو قورت داد و نگاهش رو از جونگ کوک گرفت

+تو منو فروختی جونگ کوک، کسی که سه سال قبلم براش بود منو به دشمن خونیم فروخته بود، اون همه مدت خودت کنارم بودی وقتی مدرک جمع کرده بودم و خونِ دل شده بودم و تو تنها کسی بودی که بهش اعتماد داشتم!

من دوست داشتم جونگ کوکی!

جمله ی آخر تهیونگ مثل بنزینی روی آتیش جونگ کوک بود، دیگه داشت دیوونه میشد همونطور که گریه میکرد بلند شد و دستاش رو توی سرش گرفت

یعنی این همه مدت تهیونگ هم عاشقش بود اما فقط به خاطر اون آدم، اون شب و اتفاقات افتاده بود؟

دست از چرخیدن دور اتاق برداشت و با چشای سرخِ وحشتناک به چشای خیس تهیونگ نگاه کرد

_تو، توئه احمق، کیم تهیونگِ احمق

همونطور که حرف میزد به سمت تهیونگ رفت و یقه اش رو گرفت و روی زمین انداختش و روش نشست، حرفاش رو توی صورتش فریاد میزد

-تو وقتی از هیچی خبر نداشتی چطور تونستی اون کارو کنی؟

تو چطور تونستی منو ول کنی و ارتباطت رو به کل با من قطع کنی وقتی یه درصد از حرفام و نشنیده بودی؟

چطور تونستی بهم عنگ گی بودن بزنی و تهدیدم کنی وقتی که خودت هم بهم حس داشتی؟

هرچقدر بزنمت کمه میدونی چرا؟

چون اون شب بهم سیلی نزدی ، بلکه با خنجرت قلبم و سوراخ کردی!

و منِ احمق حاضر بودم ازت عذر خواهی کنم و بگم ببخشید که قلبم خنجری و کثیف کر!

خَلَجانOnde histórias criam vida. Descubra agora