خَلَجان پارت 23

155 21 0
                                    


تهیونگ دفترچه رو بست.

به وضوح اون روز رو یادش میومد، دلیل اون نگاه ها، وقتی که اومدن بیرون و کتش رو روی دوش جونگ کوک انداخت چون هوا سرد بود و اون بچه مثل همیشه کم لباس پوشیده بود.

تک تک اون لحظه هارو یادش بود...

دفتر و سیگاراش رو برداشت و به سمت در رفت، اور کت جونگ کوک روی مبل بود، تنش کرد و بیرون رفت.

هوا سرد بود، روی صندلی نشست و شروع کرد سیگار کشیدن...

خاطراتش یکی یکی توی ذهنش مرور میشدن، خوب میدونست که اصلا آدم ضعیفی نیست و این روهم میدونست که هدف و دلیلش چیه.

بوی جنگل و صدای دریاچه آرومش میکرد چشاش و بست و به لب هاش اجازه داد بخونن!

چند وقت بود نخونده بود؟ خیلی سال میشد...

"اهنگ رو اینجا پلی کنید!"

I am the man we both couldn't stand

من همان مردی هستم که هر دوی ما نتوانستیم تحمل کنیم

I can't wash off the dirt from my hands

من نمی توانم خاک را از دستانم پاک کنم

What was it like to feel in love?

احساس عاشق شدن چطور بود؟

I can't scrub off the black from my lungs

من نمی توانم سیاهی ریه هایم را پاک کنم

I can't wipe off the taste from my tongue

من نمی توانم طعم تلخی را از زبانم پاک کنم

What was it like to feel in love?

احساس عاشق شدن چطور بود؟

I will never go backwards

من هرگز به عقب برنمی گردم

I will never be free

من هرگز آزاد نخواهم شد

I will never run faster

من هرگز سریعتر نمی دوم

When you sink down to me

وقتی به سمت من می آیی فرو می روی

I will never go backwards

من هرگز به عقب برنمی گردم

I will never be seen

هرگز دیده نخواهم شد

In the wake of disaster

در پی فاجعه

Will you sink down to me? Yeah

پیش من فرو می روی؟ آره

I am the house that's built upon sand

من خانه ای هستم که روی ماسه ساخته شده است

What was it like to feel in love?

احساس عاشق شدن چطور بود؟

I'm the escape to somethin' that's worse

من فرار به چیزی هستم که بدتر است

خَلَجانTahanan ng mga kuwento. Tumuklas ngayon