خَلَجان پارت 29

148 21 0
                                    


_سوئیچ و بده من

تهیونگ سوئیچ رو براش پرت کرد و اون توی هوا گرفتش.

روی صندلی نشست و آستین های بلیز مشکیش رو بالا زد و دوتا دکمه ی بالاییش رو باز کرد

+کجاست؟

_ایته وون

+چی؟ رفته غذا بخوره؟

_باز احمق شدی کیم؟

تهیونگ خندید و دستی توی موهاش کشید

+دوتا بلیز این پشت هست، قهوه ای یا خاکستری؟

_نظر خودت چیه؟

حدود نیم ساعت بعد به خیابون بزرگ و شلوغ ایته وون رسیده بودن و بلیز هاشون عوض شده بود

وارد سومین رستوران شدن و درست همونطور که حدس میزدن جیمین اونجا بود.

بعد از نشستن طوری که کسی نبیندشون بحث شروع شد

×خیلی وقت نداریم، همین الانشم بعید نیست یونگی آدم دنبالمون گذاشته باشه به چیز مشکوکی بر نخوردید؟

_نه کسی دنبالمون نمیکرد

×خیله خب، بیست درصد سهام کینگ میمونه؛

برای لو دادن مین باید همه ی شرکت رو داشته باشیم میخواید چیکارش کنید

+من حواسم به اون هست، یه سری مدارک رو قبلش باید چک کنیم امروز وقت نبود خیلی جلب توجه میکرد اما فردا صبح میرم شرکت

تهیونگ گفت و به جیمین نگاه کرد

_چه مدارکی؟

این صدای جونگ کوک بود

+توی اتاق بایگانی شون که میگشتم یه سری پوشه دیدم از سوابق قبلی، از همه ی سال ها و حتی ماه های تاسیس شرکت اونجا پوشه بود اما از یه ماه توی هر سال هیچ پوشه ای نبود

_آگوست!

جیمین و تهیونگ جفتشون به سمت جونگ کوک برگشتن و با نگاه های سوالی ای بهش زل زدن

_آگوست درسته؟

تهیونگ اخم کرد و با شک بهش جواب داد

+آره

_پس این یعنی یونگی بدترین خلاف هاش رو توی آگوست میکنه چون وسط تعطیلاته و کسی بهش شک نمیکنه!

تهیونگ اخم هاش بیشتر از قبل توهم رفت

+از کجا انقدر مطمئنی؟

جونگ کوک مکث کرد انگار مطمئن نبود که میتونه بگه یا نه

_پرونده ی قبلیم، آگوست بهترین ماه سال برای قاچاقه...

×درسته جئون راست میگه، اما بازم بیست درصد سهم کینگ؟

_پسر کینگ میشه مین کیو

جیمین مکثی کرد و بعد به تهیونگ نگاه کرد

×مین کیو همونی نیست که...

خَلَجانHikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin