part 11

1K 108 6
                                    

جیمین ویو

با رسیدنش به من از موهام گرفت و طرف خودش کشید

از دردش خواستم جیغ بکشم که لب هاش کوبید رو لبام با تعجب و نگاهش کردم که با گازی که از لب پاینم گرفت تو دهنش جیغ خفه ای کشیدم وحاشیه داشت لبام رو می خورد جوری که لبام گِز گِز میکرد دیگه نمی تونستم نفس بکشم با مشتم کوبیدم تو سینش که ولم کرد نفس نفس زنان خواستم بکشم عقب که از کمرم گرفتُ تو گوشم با صدای بمی لب زد

جین: اگه همراهیم نکنی اینبار عقب نمی کشم

دوباره لباشُ رو لبام گذاشت ولی بر خلاف یکم پیش آروم تر بود و منم باهاش همکاری کردم یه دستش رو دستم گذاشتُ وادارم کرد که دستامُ دور گردنش حلقه کنم

آروم ازم جداشد دستم و گرفت و داخل دستم رو بوسید با صدای بلندی گفت
جین:هیچ وقت جرعت نکن این دست هارو کثیف کنی فهمیدی ؟
جیمین:ب...بله...چی؟
متعجب نگاهش کردم، چی داشت می گفت
لبخندی زیبایی بهم زد و پیشونیم رو بوسید
جین: عزیزکم ماهکم تو پاک ترین فرشته ای هستی که دیدم
نگاهش رو ازم گرفت و در ثانیه چهره جدّی به خودش گرفت و طرف اون زن برگشت
جین:نباید با سیلی زدن به هرزه ها دستات رو کثیف کنی
متعجب تر از قبل بهش نگاه می کردم خواستم چیزی بگم که اون زن جلو اومد و جین رو گرفت و ازم جدا کرد
سویونا:چه طور می تونی پیش من آشغالی مثل این رو ببوسی...

پایان جملش همزمان شد با سیلی محکمی که جین بهش زد و از گردنش گرفت و کوبید به ستون

جین:میکشمت سویونا

سویونا:و...لم ک...ن داری خ...فم می ..کنی

به تغییر رنگ صورتش و تقلاهاش ترسم و کنار گذاشتم و سمت جين رفتم و از بازوش گرفتم
جیمین:جین لطفا ولش کن خواهش می کنم داری می ترسونیم
با حرفم ولش کرد و شکه شده طرفم برگشت بالا پایین شدن سیبک قلوش رو دیدم آروم دستام رو گرفت
جین:ازم میترسی؟
آب دهنم رو قورت دادم و با بغضی که نمی دونم تا کی همراهم بود آروم لب زدم
جیمین: فقط وقتی عصبی میشی
آروم بغلم کرد و سرم و بوسید
جین:معذرت می خوام دیگه عصبانی نمی شم باشه نترس

دستام و دورش حلقه کردم و محکم به پشتش چنگ زدم که صدای اون زن که اسمش سویونا بود رو شنیدم
سویونا:اووووه رئيس مافیای بزرگ کره عاشق شده مگه من چی ازش کم داشتم که منو نخواستی هااااااااان چییییی؟

داری زد و کیفش رو از زمین برداشت از توش اسلحه ای بیرون کشید و سمت ما گرفت قهقه بلندی زد که جین منو پشتش کشید محکم نگهم داشت
جین:می خوای منو بکشه
سویونا:آره آررررره اول تو و بعد اون پسره عوضی رو میکشم

با ترس اینکه ممکنه تیر به جین بخوره از پشتش در اومدم و جلوش ایستادم که صدای شلیک گلوله کل خونه رو گرفت

* فرشته*Onde histórias criam vida. Descubra agora