part 9

1K 106 11
                                    

جیمین ویو

بعد آب دادن به  آخرین گلدون تو آلاچیق دستامو به هم کوبیدم
جیمین: خووووووب اینم از این عالیییی شد
تا خم شدم گلدن هارو رو درست کنم که با سوزش بدی که حس کردم جیغ کشیدم و دستم رو باسنم گذاشتم و به جينی که با خنده سیب رو گاز می زد چپ چپ نگاهش کردم که دستاش رو بالا آورد
جين:اوووه باشه تسلیم چرا اونجوری نگاه میکنی خوووب
شونه ای بالا انداخت
جین :تقصیر خودته عزیزم تا تو باشی با اون باسنت اون جوری خم نشی
چینی به بینیم دادم و با تخصی دست به سینه ایستادم
جیمین: بد جنس
تا این حرفو گفتم حالت چهرش تویه ثانیه عوض شد با چشمای که انگار قرار بود منو بکشه نگاهم کرد از جاش بلند شد و به طرف اومد  با هر قدمش من عقب می رفتم که محکم به ستون کنار استخر خوردم که اومد و دقیقا جلوم ایستاد
جین:چی گفتی؟من... بد... جنسم ؟منننن؟؟؟
تو یه لحظه از کمرم گرفت با خودش انداخت تو استخر
نفهمیدم چی شد خواستم برم بالای  آب که دوباره از کمرم گرفت و پایین کشید و محکم نگهم داشت لباش رو لبام کوبید
با گازی که از لبم گرفت به خودم اومدم و منم باهاش همکاری کردم چنگی به باسنم زد که تو دهنش ناله ای کردم
وقتی مزه خون رو تو دهنم حس کردم حدس زدم لبام نابود شد
با کم آوردن نفس با مشتای کم جونم به سینش زدم ازم جدا شد و من با خودش بالا برد
مثل چی داشتم هوا رو می‌بلعیدم
نفس نفس زنان بهش نگاه کردم که با یه نیشخند نگاهم میکرد
با دستش موهام رو کنار زد و نزدیکم شد، گوشم رو کوتاه مکید که با کارش ناله کوتاهی کردم
جین: هووووم می خوای دوباره بد جنسی رو نشونت بدم کوچولوی من
جیمین :ن...نه
هومی کشید و بغلم کرد آروم پیشونیم رو بوسید کشیدتم بالا که پاهام رو دور کمرش حلقه کردم
جین:بریم تو یا تو استخر بمونیم
سرمو رو شونش گذاشتم و محکم از گردنش گرفتم
جیمین:فرقی نداره فقط تو پیشم باش
جین: شیرینکم کم دلبری کن وگرنه درسته قورتت میدم
خنده ای کردم و چیزی نگفتم
حرکت کرد به دیوار استخر تکیه داد
جین: پس همینجا بمونیم
جیمین: باشه
بوسه ای به گردنم زد و سرش رو همون جا نگه داشت و نفس های عمیقی کشید و تو همون حالت آروم گفت
جین:بوی خیلی خوبی میدی
سرن رو کج کردم تا راحت تر باشه
جیمین:واقعا
جین : هووووم خیلی جوری که دلم می خواد گازت بگیرم و بخورم شیرینکم
خندیدم و گونش رو بوسیدم
جیمین:هر کاری دوست داری بکن
جین: به وقتش عزیزم
جیمین: بوشه ♡^♡

سرم رو شونش گذاشته بودم همون طور که از گرمای تنش لذت می‌بردم که متوجه کلافه بودنش شدم خواستم چیزی بگم که اون زود تر به حرف اومد

جین: برای چند لحظه گوشات رو بگیر

متعجب نگاهش کردم که با صدای بلندی که بیشتر شبیه داد بود  به حرف اومد

جین: سرتون تو کار خودتون باشهههههه تا چشماتون رو از کاسه در نیوردممممم

همین که حرفش تموم شد صدای پا و دویدن شنیدم خندم گرفته بود ولی واسه این که عصبانی نشه سیعی کردم جلو خودم رو بگیرم ولی موفق نبودم و زدم زیره خنده

* فرشته*Where stories live. Discover now