stupid bunny...

84 16 53
                                    

《حتی اگه ذره ذره وجودم توی آتیش بسوزه یا بدنم تیکه تیکه بشه،حتی اگه از پرتگاه به پایین پرت شم یا توی آب غرق شم،بازم با سلول به سلول تنم عشق تورو فریاد میزنم...تهیونگ من!
                    جئون جونگکوک...1November 2019》
                                  ***
❗️(قبل شروع پارت موزیک A million on my soul رو پلی بنمایید)

-ایتالیا_سیه نا_۱۶ جولای ۲۰۱۹_3:33AM-

_افراد به حالت آماده باش توی موقعیت خودتون قرار بگیرید
یونگی دستاشو پشت کمرش قفل کرده بود و روبروی افرادش،مقتدر ایستاده بود،صدای آروم ولی محکمش تو فضای کوچه پشت بار می‌پیچید و همه حتی افرادی که از اون بدشون میومد بی حرف گوش به فرمانش بودن،میدونستن توی این شرایط سرپیچی کردن از دستورات اون،تنها نتیجه ای که براشون داره مرگه!

با پراکنده شدن هرکدوم از اعضا نگاهی به جونگکوک انداخت که کیف اسنایپر مشکیشو روی دوشش انداخته و به سرعت سمت پشت بوم ساختمان روبرویی میدویید،بعد از مطمئن شدن از جونگکوک،خودش هم از طریق پریدن روی دیوار خودشو به قسمت پشتی بار ردلایت رسوند و توی موقعیت خودش قرار گرفت.

فضا به شدت در سکوت غرق شده بود و اونوقت شب هیچکس توی اون کوچه رفت و امدی نداشت بجز گروه هشت نفره یونگی...
هدف های اونها،که قرار بود یک ساعت دیگه وارد اون بار بشن و بین شلوغی جمعیت معامله شون رو به سرانجام برسونن،کاملا تحت نظر بودن و ثانیه به ثانیه حرکاتسون له یونگی گزارش میشد.

این عملیات برنامه ریزی دقیقی داشت و حالا با فرماندهی یونگی مو لای درزش نمیرفت!
یونگی از طریق هدفون توی گوشش با افرادش ارتباط برقرار کرد
_گروه A اماده؟

با اعلام آمادگی گروه A،اینبار گروه بعدی رو خطاب قرار داد و در آخر به جونگکوک رسید:
_جی کی خرگوش توی محدوده شکاره؟

هدفون توی گوشش خش خش کمی کرد و بعد از اون صدای زمزمه محکم جونگکوک به گوشش رسید:
_خرگوش کاملا توی چنگ شاهینه فرمانده

یونگی لبخند آسوده ای بخاطر خوب بودن اوضاع زد و نگاهی به ساعتش انداخت،تقریبا یک ربع دیگه اِدل به همراه رزالی وارد اون بار میشدن و اونها باید با یک نقشه کاملا حساب شده ،بی سر و صدا کارشون رو تموم میکردن.

با ورود زوج جوان به بار،کمی صبر کرد تا اونها توی جوقعیت تحت نظرشون قرار بگیرن،و بعد دستور حمله رو به افرادش داد و خودش هم پشت سرشون وارد شد.

همه بچه های کلیسا به حالت آماده باش بودن و گروهی هم به عنوان بارمن و یا مشتری توی خود مکان مستقر شده و منتظر دستور حمله اصلی!

بر اساس نقشه ،جونگکوک باید هدف های اصلی رو میزد و بقیه ،بادیگارد هارو مهار میکردن،اونها به هیچ عنوان نباید میزاشتن اون معامله به نتیجه برسه!
یونگی به خوبی میدونست اگر این قرارداد نوشته بشه ضرر کلانی به سریلو وارد میشه و اگه جونگکوک همراهش نبود به طور حتم کاری میکرد تا عملیات بهم بخوره اما حالا اگه ذره ای مشکل توی روند این عملیات بوجود میومد اونها و به خصوص جونگکوک باید تقاصشو با جونشون میپرداختن.

BLOODY CHURCHWhere stories live. Discover now