Attention! Important!

399 29 18
                                    

سلام !

من لونا هستم نویسنده کلیسای خونین

اومدم چندتا نکته رو قبل از شروع بهتون بگم

اول اینکه دوستان!

• این فیک تموم اتفاقاتش تخیلی و صرفا زاده ذهن منِ نویسنده ش هست و هیچ گونه ارتباطی به دنیای بیرون نداره 🚫

• من برای تک تک اتفاقات و جملاتی که از هر دین یا حالا داستانی که توی فیک استفاده کردم تحقیق کردم و همینطوری از خودم نساختمشون پس میتونین مطمئن باشین یه داستان الکی همینطوری ننداختم بهتون😂

• این فیک داره اتفاقاتی که توی کلیسا میوفته رو نشون میده و من به هیچ عنوان قصد تخریب یا توهین به هیچ دین و مذهبی رو ندارم و صرفا بهش به عنوان پیش برنده داستان نگاه کنید 🙂

• این داستان همونطور که از اسمش پیداست فیکه و واقعیت نداره به همین علت سن ها خصوصیات اخلاقی،نسبت ها،شغل ها و...که مربوط به آیدل هاست هم متفاوته و با دنیای واقعی تطابق نداره 🖐🏻

• این فیک دارای کلمات رکیک،صحنه های خشن،قتل،شکنجه های وحشتناک و... هست خلاصه که هر اتفاقی توش ممکنه بیوفته پس اگه روحیه حساسی دارین مراقب باشید! 🔞

• این فیک به هیچ عنوان اسمات نداره،چون نه من آدم اسمات خونی ام نه اسمات نویس!
و به هیچ عنوان هم نه اسمات مینویسم و نه به کسی میدم که واسه داستان بنویسه سو،اگه دنبال اسمات هستین شرمنده این فیک مناسب شما نیست! ⛔️

• در مورد تایم آپ، من فعلا تا قسمت ۱۴ آماده کردم و توی تایم آپ تاخیری ایجاد نمیشه
اما بعد از اون رو من تمام تلاشم رو میکنم سر وقت بنویسم و براتون بزارمش اما دوستم میدونه😂
گاهی به شدت از قلم و داستانم نا امید میشم یا ذهنم خالی از ایده میشه به همین دلیل گاهی ممکنه وقفه بین نوشتنم ایجاد بشه اما خب...امیدوارم شرمندتون نشم 🙇🏻‍♀️

• پایان این فیک هنوز مشخص نیست هپی باشه یا سد!
البته این واسه شما مشخص نیست وگرنه منکه میدونم چه کنم😂
اما خب فقط میتونم بگم بهم اعتماد داشته باشید و خودتونو به دست من بسپرید...پشیمون نمیشید! 🙂

با همه این حرف ها و توضیحات اگه میبینید این فیک با سلیقه تون سازگار نیست میتونین از خوندنش دست نگه دارید
اما اگه مشکلی ندارید این فیک و نویسنده ش منتظر نگاه های مهربونتون هست😅
برای معرفی شخصیت ها و عکس و مشخصاتشون صبر کنید کمی داستان پیش بره،شخصیت های دیگه وارد داستان بشن براتون میزارمش یا اینکه اگه دوست دارید خودتون چهره هر کسی رو اونطور که میخواید تصور کنید بگید من معرفی نمیزارم چون اصولا ریدر وقتی با شخصیت ها ارتباط میگیره که خودش خالق اون شخصیت باشه... 😌

و در آخر اینکه از پارت های اول قضاوتش نکنید
بزارید خودشو بهتون ثابت کنه
به کلمات و دیالوگ ها دقت کنید،جملات اول هر پارت رو بخونید
کم کم گره ها و ابهامات داستان برطرف میشه😉
من نمیگم قلمم به شدت قوی هست و منتظر اتفاقات برگ ریزون باشید نه! من به عقیده خودم راه درازی دارم تا مثل بعضی از نویسنده ها قلم بسیار زیبایی داشته باشم
اما منم به اندازه خودم و توانم سعی کردم بهترین خودمو نشون بدم و برای تک تک کلمات و اتفاقاتش فکر و وقت گزاشتم و تحقیق کردم و خواستم ایده تازه ای رو براتون بیارم که با خوندنش هیجان زده بشید نه اینکه کلیشه های تکراری رو بخونید که البته امیدوارم توی این قضیه موفق شده باشم🥺
امیدوارم بتونه کلیسا خودشو بهتون ثابت کنه و توی قلبتون جا بگیره و از خوندنش پشیمون نشید
و همینطور اگه ازش خوشتون اومد با من به اشتراک بزارید💜🥲
منِ نویسنده با دیدن کامنت های شما و ابراز احساساتتونه که برای نوشتن ترغیب میشم و با ایده ها و حرف هاتون نقاط قوت و ضعف داستانمو پیدا میکنم و واسه بهترین شدنش تلاش می‌کنم🥺💜
پس لطفا منو توی نوشتن یا بهتره بگم زندگی کردن توی دنیای کلیسای خونین همراهی کنید...🙂
دنیای غمگین و خونین با چاشنی درده،اما شیرینی های خودش رو هم داره:))))
متاسفم اگه زیادی حرف زدم اما بنظرم لازم بود درمورد همه چیز بگم💜
منتظرتون هستم و دوستتون دارم🫂💜
"لونا"

BLOODY CHURCHHikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin