یکم توضیحات

943 127 126
                                    


این اخرین باریه که تاکید میکنم دوستانی که این بوک رو باز کردید لطفا اطمینان حاصل کنید که فصل یک رو خوندید چون اگه نخونده باشید مثل این میمونه که کتابی رو از فصل ۸۴ ام شروع کنید به خوندن...

ببخشید که زودتر بهتون نگفتم فصل دومی درکاره🤭
میخواستم سورپرایز شید..

و اینکه میخواستم مطمئن بشم داستان اوکیه و کیفیت یانگ ددی تو ذهنتون پایین نمیاد و این یکم طول کشید

قراره داستان از یکسال بعد از جایی که فصل یک رو تموم کردیم شروع بشه و شخصیتهامون یخورده تغییرات تو زندگیهاشون داشتن پس لطفا شوکه نشید زیاد🤪

بعد اینکه تمام سعیم رو میکنم داستان معقولانه و فان و درست پیش بره لطفا همچنان به یانگ ددی عشق بورزید❤️
و در اخر راجب زمان آپ باید بگم تو ایام عید هفته ای سه پارت خواهیم داشت که عشق کنید و بعد از اون مثل قرار همیشگیمون هفته ای یکبار اونم جمعه ها..

حالا برای بیشتر هیجانی شدنتون بیاین یه آنچه خواهید خواند بنویسم براتون 😅👇

جی یون: اوپا یه خبر بد دارم.. اریکا جیسون گم شده
و خب ثانیه ی بعد کل مراسم در سکوت غرق شد

جونگکوک و تهیونگ داد زدن: چی؟

.
.
صدای بم مرد به گوش رسید: رایحت بهم ریخته چیشده بازم دعوا کردین؟

سوهیون جلو رفت و سیگار نصفه ی تهیونگ رو از دستش قاپید و دم عمیقی ازش گرفت و گفت: طلاقش میدم قسم میخورم همینکه مراسم تموم شه میرم برگه های جداییمونو امضا میکنم

.
.

یادتون نره بوک و سیو داشته باشیدا💜👋😘

Young Daddy !!Onde histórias criam vida. Descubra agora