پارت ۶: یوجین زورگو!

661 129 157
                                    

اخرین پوشش باقیمانده رو هم کند و بدنش رو کامل روی تن داغ همسرش پهن کرد و با حوصله مشغول بوسیدن و لیس زدن و چشیدنش شد

یوهان یه دستش رو تو موهای همسرش برد و نوازشش کرد و با دست دیگش سعی کرد کشوی کنار تختشون رو باز و کاندومی پیدا کنه

سوهیون زبونش رو روی ترقوه های جذاب امگاش گذاشت و آروم پایینتر رفت


انگشتای شست و اشاره هر دو دستش رو دور نیپل های قهوه ایش گذاشت و همونطوری که میفشرد و تحت فشار میگذاشتشون با زبونش نواحی اطرافش رو خیس میکرد و تک تک عصب های همسرش رو زیر سلطه اش میگرفت


یوهان بعد از پیدا کردن چیزی که میخواست، دستش رو روی عضو نیمه برامده همسرش گذاشت و با انگشتان درازش مشغول ور رفتن باهاش شد


آه مردونه ای از دهن آلفا در رفت که باعث شد لبخند روی لبهای امگا پررنگ تر بشه

یوهان دستهای همسرش رو روی باسن خودش گذاشت تا به مرد بفهمونه زیاد آروم و قرار نداره و ترجیح میده به جای نوازش زودتر به اصل مطلب برسه

گرچه زیاد فایده ای نداشت چون برعکس چیزی که انتظار میرفت همسرش از اون دسته ادمهایی بود که معتقدن اصل مطلب همون معاشقست!


اما از اونجایی که یوهان خودش هم مرد بود و سالهای زیادی با همسرش رابطه داشت، پس خیلی خوب میدونست از چه حربه ای استفاده کنه و چطور به هدفش برسه!


کافی بود مردش رو تا حد زیادی تحریک کنه و اونوقت دیگه نیازی نبود برای خواسته اش زیادی منتظر بمونه، برای این هم کافی بود دو تا کار مهم انجام بده

یک با کمک دستهای نرم و لطیفش از دیک همسرش یه تفنگ سفت و سخت بسازه که اوقات رو به سوهیون سخت و تنگ کنه، دو با صدای نازکی کنار گوش همسرش زمزمه کنه..


یوهان: عاههه سوهیونا بجنب هرزتو بفاک بده طاقتش تموم شده!

به وضوح برق چشمان همسرش رو دید

لبخندی زد و زبونش رو روی لبهای خوش فرمش کشید و بعد همزمان با شروع یه بوسه ی فرانسوی داغ و دلچسب، با کمک پریکام همسرش عضوهاشون رو بهم چسبوند و بازی داد

سوهیون هم در جواب شیطنت های امگاش بلندترین انگشتش رو داخل سوراخ خیس از اسلیکش فرستاد

البته از اینکه پسر واقعا تو هیت رفته بود تعجب کرد ولی فعلا زمان تعجب نبود، کارای مهمتری داشت!


یوهان: آی آی سوهیونا آروم


سوهیون سینه ی حساسش رو به دهن گرفته بود و با اعتراض همسرش گازی هم از نیپلش گرفت تا بابت دعواهای اخیر تنبیهش کنه!

البته تنبیه یوهان فقط به اینجا ختم نشد..


چند دقیقه بعد

روی زانوها و آرنج هاش نشسته و دلش میخواست بخاطر درد فریاد بکشه اما دست سوهیون روی دهنش این اجازه رو بهش نمیداد


آلفا با بیرحمی شیش هفت بار دیگه پشت سرهم به دو لپ باسنش سیلی زد و با تکون خوردن یوهان و دراومدن از اون حالت اسپنک محکمتری به عضو سیخ شده اش زد و با اخم غرید: بهت اجازه دادم از اون حالت دربیای؟

Young Daddy !!Tahanan ng mga kuwento. Tumuklas ngayon