نفس نفس زنان سرجاش ایستاد و روی تیکه سنگ بزرگی نشست
زودتر از جفتش یونگی که کنارش بود، متوجه وضعیتش شد و به سمتش رفت
با دیدن وضعیت پسر وحشتزده علائمش رو چک کرد
یونگی: حالت خوبه؟ چوهیونا پسرم میتونی حرف بزنی؟
چوهیون دستی به صورتش کشید، یکجوری عرق از سر و گردنش پایین میریخت که انگار دوش آب روش باز کردن
سعی داشت لب باز کنه و حرف بزنه اما دهنش زیادی خشک بود
نمیفهمید چرا اینجوری شده چون هنوز چند دقیقه بیشتر از راه رفتنشون نمیگذشت و عملا تا الان یه تپه خیلی کوچیک رو پشت سر گذاشته بود
تو فکر بود که بالاخره هاوون به طرفش برگشت
شماتت وار به همسرش نگاه کرد و هاوون با لحن شرمنده و مظلومانه ای گفت: مینسو جیش داشت ببخشید نفسم حالت خیلی بد شد؟
یونگی بطری آب رو به طرف چوهیون گرفت اما امگا دستاش به لرزه افتاده بود و نمیتونست اون رو بگیره پس یونگی یه دستش و زیر چونه ی پسر گرفت و به آرومی آب رو داخل دهنش ریخت
هاوون آشفته حال پسرش رو روی زمین گذاشت و کنار پای امگاش زانو زد و بانگرانی نگاهش کرد
چوهیون دستش رو روی شونه ی جفتش گذاشت و سرش و به شکم یونگی تکیه داد
سرش گیج میرفت و نمیتونست بیشتر از این چشماش رو باز نگه داره پس پلکهاش رو روی هم گذاشت
یونگی دستش رو نوازش وار روی موهای چوهیون کشید و هاوون با بیتابی روی دستش بوسید و مارکش رو لمس کرد
امگا با چشمای بسته نیمچه لبخندی زد و الهه رو شکر کرد که آلفاهای خانواده مین انقدر خوب بلد بودن چطور حال امگاشون رو خوب کنن..
هاوون فرومونهاش رو بیشتر پخش کرد و چوهیون متوجه بیقراری آلفاش شده بود ولی نا نداشت تا بهش بگه نگران نباشه
بعد از گذشت دقایقی چوهیون حس کرد حالش بهتر شده و تپش قلبش به حالت نرمال برگشته پس یک چشمش را باز کرد و نگاهش به نگاه اشکی هاوون افتاد
لبخند ملیحی روی لباش ظاهر شد: یا مین هاوون نمردم که اینجوری گریه میکنی
هاوون: دهنت و ببند
چوهیون بیحال خندید و بعد سرش و از یونگی جدا کرد و خودش و روی بدن همسرش انداخت و سرش رو اینبار به شونه ی هاوون تکیه داد و رایحه ی دلخواهش رو به ریه هاش دعوت کرد
یونگی توله گرگ کوچولویی که ناراحت روی زمین نشسته و به پدرمادرش خیره بود رو بغل گرفت و لپش رو بوسید: مینسویا حال مامان خوبه نگران نباش شیرینِ بابا
ŞİMDİ OKUDUĞUN
Young Daddy !!
Hayran KurguYoung Daddy 2 این بوک فصل دومِ داستان یانگ ددی هست اگر نخوندید اول اون رو از پیجم پیدا کنید و بخونید چون داستانها کاملا بهم مرتبطن❌️ genre: omegavers, drama, romance, smut, mpreg, comedy couples: تموم کاپل هایی که تو فصل یک خوندید🙌 خلاصه: با سر و س...