هاوون: اوه هیونگ به این زودی تموم شد؟
سوهیون پس گردنی ای نثار پسر کرد و گفت: تموم شد؟ فکر کردی با دیدن قیافه ی تو میتونیم به کارمون ادامه بدیم؟
چوهیون: ببخشید هیونگ ما فقط اومدیم که تو کار هان وول هیونگ فضولی کنیم، اون عجیب شده بود
یوهان: آه هان وول هیونگ معلوم نیست چشه امروز
هاوون: اگه میخواین برین رو کار.. منو چوهیون خوابمون نمیبره نگهبانی میدیم براتون!
سوهیون با صدای بلند خندید: دهنت سرویس بی حیا خفه شو نگهبانی چی بدی اول از همه به تو اعتماد ندارم
هاوون: عه هیونگ مگه ما متحد هم نبودیم؟
سوهیون: بلا به دور.. من تنها متحدم داداشم هاجونه!!
یوهان: من هنوزم نفهمیدم چطوری یهو با هم خوب شدین شما
چوهیون: اثرات جلسات سوناعه
سوهیون: ما خوب بودیم از اولشم
هاوون: ولی هیونگ فرقی نداره ها تو با داداشم متحد شدی پس با کل خانواده ما متحدی الان
سوهیون: اره متحدم با کل خاندان مین بجز هاوونشون
هاوون با حرص گازی از بازوی مرد گرفت
یوهان: شما چرا نمیخوابید؟
چوهیون لباش و جلو داد و همونطور که روی شکمش دست میکشید ناراحت گفت: نینی نمیزاره بخوابم
یوهان: لعنت به حاملگی عذاب خالصه واسه امگاهای بیچاره
هاوون: فقط واسه امگاها؟
یوهان: الان اونی که بخاطر بچه تو شکمش با وجود خستگی زیاد نمیتونه بخوابه کیه؟
هاوون: اونی که بچه ای تو شکمش نداره ولی بخاطر امگاش و بچه ای که نمیزاره همسرش بخوابه خودشم نمیخوابه کیه؟
سوهیون: دقیقا الفاها خودشون درد و خستگیهاش رو نمیکشن ولی چون جفتشون اینرو تحمل میکنه کاملا حسش میکنن و به همون اندازه اذیت میشن
یوهان: امکان نداره به اندازه ی خود امگا اذیت بشن
سوهیون: تو که تا حالا الفا نبودی نمیدونی
یوهان: تو هم تا حالا امگا نبودی نمیدونی
سوهیون چشماش و ریز کرد: مقصودت از این حرفا چیه؟
یوهان: من عمرا دیگه توله بزام
سوهیون جوری که انگار یوهان به مقدساتش توهین کرده بود عصبی و ناراحت داد زد: چی گفتییی؟
هاوون و چوهیون نگاهی بهم انداختن و چوهیون با لحن ملتمسانه ای گفت: هیونگا بجای این بحثای بیهوده ی نصفه شبی بیایین فیلم ببینیم

ВЫ ЧИТАЕТЕ
Young Daddy !!
ФанфикYoung Daddy 2 این بوک فصل دومِ داستان یانگ ددی هست اگر نخوندید اول اون رو از پیجم پیدا کنید و بخونید چون داستانها کاملا بهم مرتبطن❌️ genre: omegavers, drama, romance, smut, mpreg, comedy couples: تموم کاپل هایی که تو فصل یک خوندید🙌 خلاصه: با سر و س...