دی‌دی

136 43 57
                                    

بخش نهم: دی‌دی

یه امروز غافل از هر اوضاعی دی‌دی خودم میشی!

****************************

منتظر یک شب طوفانی‌ام 

در به در ساعت ویرانی‌ام

پای خودم داغ پشیمانی‌ام 

مثل خودت درد خیابانی‌ام

با همه‌ی بی سر و سامانی‌ام 

باز به دنبال پریشانی‌ام

****************************

حتی منتظر نموند تا جواب جان رو بشنوه یا واکنشش رو ببینه؛ چون می‌ترسید خودش از پیشنهادی که داده پشیمون بشه. فقط از اونجا دور شد و سریع خودش رو به کوچشون رسوند. اون بچه نبود.‌ چیز زیادی تا هجده سالگیش نمونده بود؛ اما با این حال دوست داشت یک سری چیزهارو تجربه کنه و شرکت مسابقه یکی از اون‌ها بود. 

وقتی به کوچه‌شون پیچید، به دیوار تکیه داد و همونجا ایستاد. عجله‌ای برای رفتن به خونه نداشت؛ چون حالش خوب نبود و می‌ترسید مادرش با دیدنش به اوضاعش پی ببره؛ ولی تا کی می‌خواست همینجا بمونه و کاری نکنه؟ نفس عمیقی کشید، بند کیفش رو محکم توی مشتش فشرد و به سمت خونه راه افتاد. 

وقتی وارد خونه شد، بلند سلام داد و جوابش به آرومی داده شد. دلش برای بوی غذای گرم وقتی که از مدرسه میومد تنگ شده بود. مادرش از کی بود آشپزی انجام نمیداد؟ دو سال شده بود. انگار بعد از رفتن پدرش و از دست دادن توانایی راه رفتنش، زن هم تمام امیدش رو از دست داده بود. ییبو چند لحظه چشم‌هاشو بست تا آروم‌تر بشه و بعد به سمت مادرش قدم برداشت و گفت:

کتاب رو خوندی مامان؟ 

زن نگاهی به کتاب انداخت و گفت:

آره خوندمش. 

ییبو یک ابروش رو بالا داد. متوجه راه رفتن گربه دور پاش شد. لبخندی زد و خم شد و آروم گربه رو نوازش کرد و بعد پرده‌هارو کنار کشید و گفت:

جدی؟ آخرش چیشد؟ بالاخره امیلی تونست به جک برسه؟ 

زن سری تکون داد و گفت:

آره. زندگی خوبشون رو شروع کردند و بچه‌دار شدند. 

و ییبو بعد از شنیدن این حرف دستش بدون حرکت موند. کمی لرزش دست‌هاشو حس میکرد. زن این بار نگاه دقیق‌تری به پسرش انداخت و گفت:

این لباس‌های کیه پوشیدی؟ حتی اندازه‌ت هم نیست. 

اما ییبو اصلاً به سوال مادرش فکر نکرد. حواسش به لباس نبود. فقط تو این لحظه میخواست از مادرش یک درخواست داشته باشه:

مامان مشاوره‌مون شرایط من رو میدونه، میخوای باهاش صحبت کنم تا بیاد اینجا؟ 

زن سری تکون داد و در حالی که کتابش رو ورق میزد، گفت:

𝑌𝑜𝑢 𝐴𝑟𝑒 𝑇ℎ𝑒 𝑆𝑢𝑛 𝑂𝑓 𝑀𝑦 𝐿𝑖𝑓𝑒Where stories live. Discover now