به خودش شک کرده بود ، اون وااقعا جونگکوک بود که تا اینجا اومده بود که فقط اون تنها نباشه؟
حضورش اونجا بیشتر چیزی که فکرش رو بکنه دلگرمش کرده بود.سونهی:"ممنونم"
بعد از پایان خاکسپاری پدرش ، در حالی که تمام اشک های وجودشو اونجا خالی کرده بود ، از جاش بلند شد.
جونگکوک رو اون اطراف ندید ، احتمالا وقتی حواسش نبوده اونجارو ترک کرده.
به طرف خیابون رفت تا با ته مانده پولش که از خوش شانسی قبل از اومدن توی کیفش گذاشته بود رو به تاکسی بده که با صدای بوقی توی اون نزدیکی از جا پرید.
ماشین کمی جلوتر اومد ، تا جایی که روبه روی در ماشین قرار گرفته بود
جونگکوک:"میخوای با چی برگردی؟"
سونهی:"با تاکسی"
جونگکوک:"سوار شو"
سونهی:"نه من خودم ..."
جونگکوک:"جای دیگه ای میخوای بری؟"
سونهی:"نه"
جونگکوک:"پس سوارشو"
با تعلل سوار شد ، و به طرف عمارت حرکت کردن.
***
برای بار هزاروم بود که توی تختش قلت میخورد اما چشماش روی هم نمیرفت.
غم عظیمی توی قلبش احساس میکرد ، دلش میخواست گریه کن و اون حجم زیاد ناراحتی رو بیرون بریزه اما نمیتونست ، فقط اون غم میخواست اذیتش کنه.
صدای باز شدن در اتاق رو که شنید بلافاصله چشمهاشو بست و زیر پتو خزید.
با صدایی که که بهش فهموند در اتاق دوباره بسته شده چشمهاش رو باز کرد و به محص کنار زدن پتو جونگکوک رو تو اتاقش دید.
روی تخت نشست.جونگکوک:"میدونستم نخوابیدی"
سونهی:"خوابم نمیبره"
جونگکوک:"منم بعد از مرگ پدرم دو شب نخوابیدم"
چرا گفته بود هیچوقت پدر نداشته در صورتی که مرگ پدرش رو دیده بود ، حتما کوچیک بوده که از دستش داده اما حداقل یادش هست.
سونهی:"من ... من متاسفم بابت حرف .."
جونگکوک:"نه تو درست گفتی ، من هیچ خاطره ای باهاش ندارم ، پدرمم تاجر بود ، هیچوقت خونه نبود من فقط هفته یا دو هفته یکبار میدیمش که سهمم از اون همه دوری میشد یه دست نوازش خشک و خالی ، ما هیچوقت باهم پارک نرفتیم ، هیچوقت باهم دوچرخه سواری نکردیم ، هیچوقت باهم خوراکی نخوردیم ، هیچوقت باهم فیلم ندیدیم!"
سونهی:"متاسفم ... و ممنون که امروز اومدی ، داشتم توی اون تنهایی خفه میشدم"
جونگکوک:"نیازی به تشکر نیست ، من فقط بیکار بودم"
YOU ARE READING
𝗜𝗡𝗨𝗥𝗘 | عادت
Fanfiction《+عشق تو هیچوقت امن نبود ... مثل رقصیدن روی پرتگاه که من هربار سقوط کردم. _میترسم نتونم بزارم بری ... +پس نزار برم +نمیتونی تظاهر کنی که دلت برام تنگ نشده _ مطمئن باش هرکیو بیشتر از من دوست داشته باشی ازت میگیرم .》 𝙂𝙚𝙣𝙧𝙚: 𝘿𝙧𝙖𝙢𝙖, 𝙍𝙤𝙢𝙖𝙣...