دو ساعت اخیر رو که از اتاق سونهی بیرون اومده بود تنها به پیشنهاد باک هیون فکر میکرد.
حالا اونقدر حال سونهی براش مهم بود که نتونه درست و غلط رو تشخیص بده ، فقط میخواست از این حال درش بیاره.خیلی سال بود که تنهایی مثل یک قفس دورش رو گرفته بود ، قفسی که نه اجازه میداد کسی واردش بشه و نه اجازه میداد خودش از اونجا خارج بشه.
اما الان اون دختری که با خودش به اون قفس برده بود ، برگشته بود و داشت تک تک میله های اون قفس رو از هم باز میکرد.
اینبار نه تنها در برابرش مقاومت نکرده بود بلکه اجازه داد بود اون میله هارو از وجودش دربیاره و ازادش کنه تا بار دیگه تو قفس وجود خود سونهی زندانی بشه.
هیچ قید و بندی جز اون انقدر بهش حس ازادی و رهایی نمیداد.دلش میخواست برای بدست اوردن اون سونهی تلاش کنه.
ساعت رو نگاه کرد از ظهر گذشته بود و داشت دیر میشد. باید از خودخواهی دست میکشید چون خودخواهی اون فقط میتونست حال سونهی رو بدتر کنه.وارد اتاقش شد ، به چشمهای گود رقته و صورت رنگ پریده اش نگاه کرد و بار دیگه برای گرفتن این تصمیم مصمم شد.
جونگکوک:"لباس بپوش ، باید بریم بیرون"
سونهی:"میدونی که حوصله ندارم"
لباس هاش رو از توی کمد بیرون اورد و روی پاش ریخت:"زودباش"
سونهی:"برشون دار ، نمیام"
جلو رفت و گوشه لباسشو کشید:"در میاری یا نه؟"
لباسشو از دست جونگکوک کشید:"خیلی خوب"
بعد از نیم ساعت در حالی که توی ماشین نشسته بود روبه جونگکوک پشت فرمان پرسید:"کجا میریم؟"
جونگکوک:"دکتر"
سونهی:"دکتر؟من مریض نیستم"
جونگکوک:"اره ، نیستی"
جلوی ساختمان بزرگی که سر درش آسایشگاه CI نوشته شده بود ایستاد ، هرچند برای گرفتن ادرسش از باک هیون ساعت ها با خودش کلنجار رفته بود.
سونهی با کنجکاوی بهش خیره شد:"منو اوردی آسایشگاه؟"
جونگکوک:"مگه نگفتی مریض نیستی؟پس بیمارستان نمیتونم ببرمت"
روش رو برگردوند:"من پیاده نمیشم"
جونگکوک:"بخاطر خودت اوردمت اینجا"
میدونست دل نازک شده اما اشک هایی که الان داشت توی چشمش میجوشید رو بی دلیل نمیدونست:"خسته شدی؟تو فقط یک شب با من بیدار بودی .. اونی که باید خسته بشه منم نه تو!"
جونگکوک:"من خسته نشدم .. من هیچوقت از تو خسته نشدم ... اوردمت که فقط وقتی صبح ها میام تو اتاقت چشمای قرمزتو خیره به سقف نبینم"
YOU ARE READING
𝗜𝗡𝗨𝗥𝗘 | عادت
Fanfiction《+عشق تو هیچوقت امن نبود ... مثل رقصیدن روی پرتگاه که من هربار سقوط کردم. _میترسم نتونم بزارم بری ... +پس نزار برم +نمیتونی تظاهر کنی که دلت برام تنگ نشده _ مطمئن باش هرکیو بیشتر از من دوست داشته باشی ازت میگیرم .》 𝙂𝙚𝙣𝙧𝙚: 𝘿𝙧𝙖𝙢𝙖, 𝙍𝙤𝙢𝙖𝙣...