توی اتاقش نشسته بود ، برادرشو به سختی از عمارت بیرون کرده بودن.
با دیدن برادرش یاد خاطراتی میوفتاد که هیچجوره دلش نمیخواست بازم براش تداعی بشن!
بخاطر همین ترجیح میداد تو همین عمارت ، هرچند زجر اور ، زندگی کنه.
از طرفی دلش برای پدرش میسوخت ، اما پدرش که با یونگی مشکلی نداشت ، اونها کنارهم زندگی میکردن و حتی یونگی خرج زندگی پدر رو هم میداد نه!؟از طرفی یاد معرکه ای که برادرش بپا کرده بود افتاد ، با چیزایی که اون گفته بود الان حتی نمیدونست چطور باید با جونگکوک حرف بزنه یا برخوردی داشته باشه.
با صدا شدن اسمش از اتاق بیرون رفت .
خدمتکار:"جهوا باهات کار داره"
به طرف سالن بالا رفت و وارد اتاق جهوا شد.
جهوا:"سر و صدایی که صبح از پایین میومد بخاطر تو بود؟"
اینکه جهوا هم صدای برادرشو شنیده بود ، و شاید حرفاشو ، خجالت زدش میکرد:"ب..بله ، متاسفم!"
جهوا:"میخوام برم حموم ، فقط منو ببر داخل ، خودم میتونم بیام بیرون"
بعد از اینکه جهوارو به حموم برد ، از اتاقش بیرون اومد ، داشت از پله ها پایین می رفت که صدای جونگکوک رو پایین پله ها شنید:"بیا اتاقم"
قدماشو تند تر کرد تا به در اتاقش رسید ، به ارومی در زد و بعد از نشنیدن صدایی درو باز کرد.
جئون روی تخت نشسته بود و از پشت به دستهاش تکیه داد بود.
سونهی:"با من کاری داشتید؟"
جونگکوک:"بیا جلوتر"
با تردید تا یک قدمی از جونگکوک جلو رفت.
جونگکوک:"بشین"
ابروهاش بالاپرید:"بله؟"
جونگکوک:"گفتم بشین رو پام!"
قلبش لحظه ای ایستاد ، ناخوداگاه چند قدمی عقب رفت.
از رو تخت بلند شد و با کمی فاصله از سونهی ایستاد:"خیلی منتظرت گذاشتم نه؟"
سونهی:"منظورتون چیه؟!"
تک خنده ای کرد و ادامه داد:"طوری رفتار نکن که انگار اولین روزته اومدی اینجا ، و میتونی مثل احمقا منو گول بزنی"
متعجب گفت:"چی؟؟؟من شمارو گول نزدم!"
به سرعت جلو اومد و سونهی رو بین خودش و کمد نگهداشت:"بس کن"
پاهاش سست شده بود ، زنگ خطری که به همه اندام های بدنش فرستاده شده بود ، اجازه نمیداد بتونه درست حرف بزنه:"شما ... شما نمیتونید همچین کاری کنید"
جونگکوک:"مگه بخاطر همین نیومدی اینجا؟"
سونهی:"من به خواست خودم نیومدم"
ESTÁS LEYENDO
𝗜𝗡𝗨𝗥𝗘 | عادت
Fanfic《+عشق تو هیچوقت امن نبود ... مثل رقصیدن روی پرتگاه که من هربار سقوط کردم. _میترسم نتونم بزارم بری ... +پس نزار برم +نمیتونی تظاهر کنی که دلت برام تنگ نشده _ مطمئن باش هرکیو بیشتر از من دوست داشته باشی ازت میگیرم .》 𝙂𝙚𝙣𝙧𝙚: 𝘿𝙧𝙖𝙢𝙖, 𝙍𝙤𝙢𝙖𝙣...