CHAPTER 26
THE POSTMAN
بالاخره بعد از تنش های زیاد موفق به کشف هویت مغز متفکر این جنایت ها شدند، "نامایلسو" برادر بزرگتر "نامايلدونگ" همسر جيوو همان "يونگ سلاخ" بود.
اما چرا اسمش را "يونگ سلاخ" گذاشه بود؟
طبق بررسي هاي جانگكوك در پرونده هاي قديمي متوجه شدند كه حدودا 5 سال قبل در بخش زنان دختري به نام "هونگچایونگ" بستری بوده که بر اثر آزار خانگی و تجاوز در اون بخش تحت نظر قرار میگیره اما طولی نمیکشه که به بدترین حالت ممکن خودکشی میکنه.
اما چرا یونگ سلاخ باید بخواهد انتقام او را از دختر های دیگه بگیرد؟
عشق یک طرفه او به چایونگ چه ارتباطی به رالف، یونا، جیوو و سایر قربانیان این پرونده داشت؟
واقعا چرا هیچ وقت خبر پرونده معشوق چایونگ جایی اطلاع رسانی و پیگیری نشد؟؟
فقط همین چند قطعه کافی بود تا پازل این معما کامل شود!!
یونگی همراه رو وون به سمت اتاقش راه افتاد، هنوز چند دقم مانده بود که بوی شدید الکل به مشام میرسید. همسر جیوو با مست ترین حالت ممکن مقابل دفتر او نشسته بود .
او زیر لب اسم جیوو را با خودش تکرار میکرد پس یونگی به سمت او قدم برداشت: اقای نام شما به جرم همکاری با برادرتون برای این جنایت های زنجیره ای بازداشت هستین.
مستانه خنده ای سر داد: بالاخره این بار از روی دوشم برداشته شد.
یونگی به رو وون اشاره کرد: شما حق دارید برای خودتون وکیل بگیرید و یا سکوت کنین هر حرفی که بزنین بر علیهتون ممکنه استفاده بشه و از این لحظه همش توی پرونده درج میشه.
رو وون و دو افسر دیگ او را از روی زمین بلندش کردند: ببریدش اتاق بازجویی هوشیاریش رو به دست اورد خبرم کنین بیام.
رو وون احترامی گذاشت و از مقابل چشم هایش مردی که بوی گند الکل رو میداد دور کرد.
یونگی سرش را با حس سنگینی نگاه کسی بالا گرفت که چشمانش به یونا افتاد، در انتهای راهرو خیره نگاهشان میکرد. با دیدن توجه یونگی که به سمت او معطوف شده بود و با نگرانی نظاره اش میکرد به سمتش قدم برداشت: واقعا داره تموم میشه؟
لبخندی زد: نمیدونم واقعا اما الان دیگه توی ندانسته های روی هم انباشته شده دستو پا نمیزنیم.
-اهوم.
+ به بچه ها گفتم برن خونه ولی احتمالا جانگکوک الان بیمارستانه. تو برنامت چیه اینجا که بمونی کاری از پیش نمیره برو خونه پیش بچه ها فقط.......
YOU ARE READING
╰┈➤ 𝙋𝙖𝙞𝙣𝙠𝙞𝙡𝙡𝙚𝙧 (𝘚𝘵𝘳𝘢𝘪𝘨𝘩𝘵 / 𝘚𝘰𝘱𝘦 ) مُسَکِن ˚₊· ͟͟͞͞➳❥
Fanfictionیونا با فرار از دست اکس سابقش تصمیم میگیره تا درهای عشق و احساس رو برای همیشه به روی خودش ببنده....در حالی که نمیدونه نقل مکان و همسایگیش با جانگکوک میتونه چه سرنوشتی رو براش رقم بزند. در حالی که دیگه به دنبال عشق نمیگردیم عشق تصمیم میگیره تا مثل م...