PART 17: خماری بوسه های او

107 18 1
                                    


CHAPTER 17

THE HANGOVER OF HER KISSES


اگر کسی به جان عزیز شما سو قصد کند چه حالی میشوید؟ اگر بفهمید که این ممکن بود اخرین باری باشد که برای صبح بخیر در چشمان زیبای او غوطه ور میشوید یا اگر بدانید که این ممکن است اخرین باری باشد که با در اغوش گرفتن او قلبش از هر لحظه قوی تر از قبل پمپاژ میکند.

این افکار منفی باعث میشد که یونگی نتواند خودش را در برابر این اتفاق آروم کند و حالا تصور میکنید پدر هوسوک چه حالی دارد؟

یونگی به سرهنگ خیره ماند و در حالی که میدید صورت بر افروخته او چگونه سعی دارد تا خود را ارام نشان دهد گفت:نگران نباشین سرهنگ هیچ جوره بهش اسون نمیگیرم!!!بخوام هم نمیتونم...

سرهنگ پلک های بسته اش را از هم باز کرد: چرا نمیتونی؟

این سوال ناگهانی رنگ از صورت یونگی پراند، حالا این جمله را چگونه باید توجیح میکرد؟ قطعا نمیتواند صاف در صورت مافق اش خیره شود و بگوید چون دلباخته تک پسر خانواده جانگ هستم پس کمی حرفش را قبل از بیان مزه مزه کرد: چون نزدیک بود هوسوک و دوستان من رو بکشه..!!

سرهنگ کمی نگاهش کرد: دلیلش فقط همینه؟

انگار این بازی با کلمات برای اقای جانگ جالب و برای یونگی دلهره آور شده بود، میخواست بگوید تا هم خودش هم هوسوک را خلاص کند اما بعضی تصمیمات برای اینکه تنهایی به ان فکر کنیم زیادی دو نفره است: بله دلیلش همینه! خود شما هم ازم خواستید بهش اسون نگیرم به خاطر اتفاقی که ممکن بود برای هوسوک بیوفته درسته؟

دوباره پلک هایش را بست: یه مدت مراقب هوسوک و بقیه باش...

چشمی گفت و عزم رفتن کرد که صدای سرهنگ مانع اش شد: سرگرد من میدونم تو نیروی ماهری هستی پس نزار این پرونده بیشتر از این تلفات داشته باشه.

یونگی احترامی نظامی گذاشت و سپس همراه رو وون که ساکت گوشه ای ایستاده بود راهی آسانسور شد: گفتن یا نگفتن این موضوع یه جا یقه ما رو میگیره.

-کدوم موضوع قربان؟

+هیچی.

رو وون مجدد یونگی رو صدا زد : قربان...

+باز چیه؟

-چیزی رو فراموش نکردین؟

یونگی دستی به پیشانی اش کشید و کنار میز منشی ایستاد: میشه زحمت تایید جکم بازداشت با شما باشه؟

مرد سری تکان داد و کمی بعد کپی برگه ای را از داخل دستگاه گرفت و همراه خودش به داخل سری تکون داد و وارد اتاق شد، کمی بعد همراه برگه ای پیرینت شده از اتاق بیرون اومد:سرگرد مین این برای شماست. بفرمایید.

╰┈➤ 𝙋𝙖𝙞𝙣𝙠𝙞𝙡𝙡𝙚𝙧  (𝘚𝘵𝘳𝘢𝘪𝘨𝘩𝘵 / 𝘚𝘰𝘱𝘦 )  مُسَکِن ˚₊· ͟͟͞͞➳❥Donde viven las historias. Descúbrelo ahora