CHAPTER 19
HONEY POISON
با دزدیه شدن یونا توسط همان مرد پلید صفت رعب و وحشت دوباره در دل همگی آن ها خیمه انداخته بود. گایل حالا بیشتر از قبل میترسید که مبادا دیگر هم راز روز های تلخش را نبیند و جونگکوک پریشان تر از هر لحظه دیگری فضای اطرافش را با نگرانی متر میکرد.
رالف هر کاری که بخواهد حال میتواند با رز سفید او انجام دهد ولی این بار کوک عزیزش نیست تا او را از این مخمصه بیرون بکشد.
فصل بیست و دوم:
یونگی که حالا توانسته بود رد ماشین مورد نظرش را پیدا کند با اخرین سرعت خخودش را به محل رویت شده توسط پلیس راه رساند. دیدن صحنه رو به رویش به او فهماند که این ادم ربا خیل خبره تر از این حرف هاست که به راحتی از خودش ردی به جای بگذارد.
ماشینی که یونا را ربوده به حال خودش در کنار بزرگ راه رها شده بود در حالی که در هایش باز مانده و نوشته ای پشت شیشه توجه یونگی را جلب کرد. "دنبالش نگرد، اون الان به جایی که بهش تعلق داره برگشته"
رو وون با چشمانی نگران به یونگی که نوشته را در دستش میفشرد خیره شد: قربان..
-حتی اگر اون کارش عالی و حرفه ای باشه باز هم اجازه نمیدم زمان زیادی یونا رو پیش خودش داشته باش.
رو به اقای هیشین گفت: برای انگشت نگاری اقدام کنید.
- چشم سرگرد بسپرینش به ما.
+ فکر نکنم چیزی پیدا بشه ولی بگردین، بعدش هم ماشین هارو منتقل کنین پارکینگ... سوابق این ماشین رو برام در بیار میخوام بدونم یک هفته اخیر کجا بوده و کجا نبوده تفهیم شد؟
+یک هفته؟
-خیلی حرف بزنی میشه دو هفته.
+ چشم قربان.
رو به رو وون ادامه داد: چک کن ببین از توی فیلم های جدید میتونی صورت کسی رو تشخیص بدی یا نه و عکس رالف رو به عنوان شخص تحت تعقیب اعلام کنین.
- برای اینکار مجوز لازم داریم.
+ اگر لازم داریم پس برو بگیر...نباید همیشه منتظر باشی من بهت دستور بدم که، باید خود کفا باشی حتی اگر من توبیخت کنم تو کاری که درسته رو انجام بده.
- ببخشید، چشم قربان.
+ با تیم برگرد اداره و انجامش بده، گزارش های انگشت نگاری هر وقت اماده شد برام بفرستش من باید برای کنترل بعضی چیز ها برم جایی.
رو وون ادای احترامی کرد و همراه تیم به سمت صحنه نمونه برداری رفتن و یونگی.....
خیره بود به جای خالی صندلی های ماشین....
KAMU SEDANG MEMBACA
╰┈➤ 𝙋𝙖𝙞𝙣𝙠𝙞𝙡𝙡𝙚𝙧 (𝘚𝘵𝘳𝘢𝘪𝘨𝘩𝘵 / 𝘚𝘰𝘱𝘦 ) مُسَکِن ˚₊· ͟͟͞͞➳❥
Fiksi Penggemarیونا با فرار از دست اکس سابقش تصمیم میگیره تا درهای عشق و احساس رو برای همیشه به روی خودش ببنده....در حالی که نمیدونه نقل مکان و همسایگیش با جانگکوک میتونه چه سرنوشتی رو براش رقم بزند. در حالی که دیگه به دنبال عشق نمیگردیم عشق تصمیم میگیره تا مثل م...