[فلش بک قصر موقت لونا]
بعد از رفتنش من هم به قصر قبلیم برگشتم از اینکه مجبور نبودم باهاش بخوابم و تو راتش همراهیش کنم خیلی خوشحال بودم حتی فکر به اینکه اون اتفاقات دوباره بخواد برام تکرار بشه، حس بد و وحشتناکی که تجربه کردم برام يادآوري میشد..
با صدای سویونگ که ورود جیمین بهم گذارش میداد سرم و بلند کردم و بهش اجازه ورود دادم
_درود بر لونا مادر سرزمین
با اخم نگاهش کردم و غریدم
+صد دفعه گفتم منو این شکلی صدا نزن من تورو مثل دوست خودم تو دنیا خودم میبینم پس این القاب مسخره تموم کنخنده ای کرد و اومد جلو نشست
_خیلی خوب لونا اخمالو چیشده انقد عصبانی هستی؟لبخند خسته ای بهش زدم
از وقتی که جیمین بهم کمک کرده و بود و همه چی راجب جونگکوک و دنیاشون بهم توضیح داده بود خیلی رابطم باهاش بهتر شده بود و الان اون رو مثل جیمینی خودم میدیدم
که باعث میشد کمتر احساس تنهایی کنم
با غرش دوباره گرگم کلافه شدم و جوابش دادم+جونگکوک راتش نزدیکه و احتمال میدم تا آخر امشب شروع بشه ، بهم اجازه داد که برم و کاری بهم نداره ولی به جای اینکه راحت باشم الان این توله گرگ لعنتی داره دیونم میکنه
با غرش قهر آمیز گرگم درحالی که یه گوشه کز کرده بود و بهم پشت چشم نازک میکرد اخم کردم و گفتم
+اگر فکر کردی میرم پیش اون جئون و کونمو براش هوا میکنم و میزارم توام خودتو برای اون آلفا لعنتی لوس کنی سخت در اشتباهی فهمیدی؟!با صدای متعجب و جدی جیمین بهش نگاه کردم که با صدایی که رگه هایی از کلافگی توش مشهود بود لب
_عالینجناب دارن رات میشن و اونوقت تو میخوای بشینی اینجا میدونی اونوقت ایشون چیکار میکنن و بعدش چه اتفاقی میفته؟!با نیشخندی لب زدم
+چیه چه اتفاقی می افته میره بار و جنده هارو به فاک میدهبا تعجب نگام کرد و درحالی که مشخص بود هیچکدوم از حرفهام رو متوجه نشده بود با عصبانیت و تهدید آمیز گفت
_از حرمسرا براشون خدمتگزار میفرستن تهیونگ اگر اون شخص حامله بشه تو نه تنها دیگه نمیتونی انتقام بگیری بلکه حتی این جایگاهی که داری ممکنه از دست بدی چون تو حتی فرزندی هم نداری که دلت بهش خوش باشه
پس اگر امشب امپراطور با کسی همبستر بشه تو باید منتظر اتفاقات خیلی وحشتناکی باشی میفهمی؟؟تو سکوت بهش خیره شدم و به حرف هاش فکر کردم خیلی اشتباه نمیگفت طبق چیزایی که خونده بودم وقتی یک آلفا رات میشه امگا هم به خاطر رایحه آلفا تو هیت میره و اون موقع امکان باردار شدن امگا ۹۰ درصده و دقیقا این اصلی ترین دلیلیه که نمیتونم تو راتش همراهیش کنم..
YOU ARE READING
𝑾𝒊𝒍𝒅 𝑸𝒖𝒆𝒆𝒏 || 𝑲𝑽
Fanfictionامپراطور جئون جونگکوک به لونا خودش کیم تهیونگ علاقه ای نداره لونا که دیگه نمیتونه این شرایط رو تحمل کنه تصمیم میگیره بدنش برای همیشه ترک کنه چی میشه اگر همزادش در دنیا دیگه کیم تهیونگ رییس قوی و قدرتمند کمپانی VBLوقتی از خواب پامیشه قیافه خودش رو تو...