چند دقیقه ای بود که با بهت به آیینه زل زده بودم
_نه نه نه نهههه
تند از اینه دور شدم و چند بار محکم زدم به پیشونیم
باید این تصویر مزحک و فراموش کنی،باید ،باید ،این دیگه چی بود ؟من بودم؟انقدر غیر قابل باور بود که لب هام کش اومد و زدم زیره خنده
آره ،این خوابه ،فک کن من اینطور هیکلی داشته باشم !
لعنت،شوخیشم خوب نیس..مطمئنم الان تو یک حالت بین خواب و بیداریم درسته درسته قبلا خونده بودم ازش داخل مقاله ها قطعا همینه وگرنه توضیح دیگه ای نداره !
هوم درسته نباید نگران باشم.
دستی به موهام کشیدم و از بلندی و نرم بودنش چشم هام توی کاسه چرخید ،محض رضای خدا!بار دیگه خودم تو آینه نگاه کردم ولی عجب هیکلی نازی کاش اون دخترایی که هر هفته میومدن تو اتاق خوابم به این ظرافت بودن
چه پوست سفیدی البته پوست خودمم به همین سفیدی بودقبل اینکه ورزش هم شروع کنم خیلی ظریف بودم جوری که تو مدرسه پسرا به خاطر هیکل ظریفم اذیتم میکردن به خاطر همین هم ورزش شروع کردم ولی الان که این هیکل تو این حریر و ساتن گلبهی میدیدم واقعا جلوه دیگه داشت ...
یهو به خودم اومدم باز تو افکارم غرق شده بودم سرم تکون دادن تا از اون فکرا خارج بشم
حالا اینجا کجا هست ؟نکنه قراره بمیرم تو خواب ،از این مرتیکه ی روانی بعید نیست که حتی تو خواب قاتل من بشه،اصلا این خوابای مضخرف چیه من میبینم ؟
تند به سمت در رفتم سعی کردم بازش کنم ولی انگار از اونور قفل شده بود
اینهمه سونهوا گفت فیلمای جنایی نگاه نکن گوش نکردم،حالاهم حقمه مثل احمقا تو خوابام اینجوری کصخل بشم!
چند بار محکم به در کوبیدم و شروع کردم به داد و بیداد
_هی احمقا،اسیر گرفتین؟بیاین باز کنین این درو،یالاا،کرین ؟الان یه سوت میزنم اژدهام بیاد
همتونو به آتیش بکشهههواستا ببینم ،اصلا تو این دنیا اژدهام هست؟حتما هست دیگه ولش
_شنیدین یا نهه ،هیییی اینجا خواب منه من ریسسم فهمیدین!
لگد محکمی که به در زدم همزمان شد با باز شدن در و دیدن دو چشم آبی
جیمین؟!اه،با پیچیدن درد شدیدی توی پام تند نشستم رو زمین و به پام نگاه کردم
لعنت ،با یه لگد باید درد بگیره اخه؟خدای من جسم دیگه ای نبود مارو اوردی تو بدن این مردنی؟_سرورم،لونا،اوه خدای من چه اتفاقی افتاده
مرد مسنی با لباس های سفید و عجیب غریب تند کنارم زانو زد وبعد چند باری خم کردن سرش تند پام و از دستم بیرون کشیدو شروع کرد به برسی کردنش
ESTÁS LEYENDO
𝑾𝒊𝒍𝒅 𝑸𝒖𝒆𝒆𝒏 || 𝑲𝑽
Fanficامپراطور جئون جونگکوک به لونا خودش کیم تهیونگ علاقه ای نداره لونا که دیگه نمیتونه این شرایط رو تحمل کنه تصمیم میگیره بدنش برای همیشه ترک کنه چی میشه اگر همزادش در دنیا دیگه کیم تهیونگ رییس قوی و قدرتمند کمپانی VBLوقتی از خواب پامیشه قیافه خودش رو تو...