p 3

4.4K 374 84
                                    

قبل خواب به امروز و رفتار خاص کیم فکر کردم.
که چجور نگاهم کرد و با ماساژای من خوابش برد.  ولی چرا این قدر چشماش خاصه...
تقابل چشمای کشیده اش با چتری های مجعدی که روش میریخت و نگاه خاص و سردش خیلی جذاب بود.

عمق نگاهش مظلوم بود اما در ظاهر نه! قوی و جسور بود .
قدمای بلندی داشت و قامت محکمش حس قدرت میداد.

تو همین افکار بودم که گوشیم زنگ خورد
-هی جیمین... چطوری؟....اره کارام خوبه....تو چه خبر....اره دیگه شب تا صبح تو باری! خوش بگذره بهت....  اوکی حتما شنبه تعطیلم و  میام پیشت....

من و جیمین از بچگی کنار هم بودیم .
توی مدرسه باهم آشنا شدیم و بعد از ۱۸سالگی از بوسان اومدیم سئول تا دنیامونو خودمون بسازیم. من وارد باشگاه بوکس شدم و جیمین رفت دنبال رویا و تخصصش ... یعنی بارمَن بودن !
تخصص عجیبی توی ترکیب نوشیدنی ها داشت .

توی دوران دبیرستان بودیم که جیمین درباره ی گرایشش باهام حرف زد میترسید اگر بهم بگه بایوسکشواله من ترکش کنم اما خیلی عادی پذیرفتم و با پیشنهاد یکی از دوستامون یه روز اومدیم سئول و با کارت شناسایی تقلبی وارد گِی بار شدیم که ببینیم حسمون چیه و جالب اینکه هممون با پسرا خوابیدیم و در نهایت هیچ کس ناراضی نبود هرچند دخترارو ترجیح میدادیم ولی فهمیدیم که بای هستیم و این انقلابی توی احساساتمون برپا کرد .
 

صدای ناواضحی به گوشم رسید .
ساعت ۱۱ بود . سراسیمه از اتاق خارج شدم و گوشمو به اتاق کیم چسبوندم
یه حالت ناله مانندی به گوشم رسید .
مثل یه فیلم یا ..... چشمام گرد شد ! پورن بود !
این عین صدای ویدیو های پورن بود .

یعنی کیم با اون ابهت پورن میدید!؟

تقه ای به در زدم. صدای فیلم قطع شد .
تکخندی به کارش کردم و اروم وارد شدم .
دیدم بیداره و تقریبا نیمخیز به تاج تخت تکیه داده

- ااا رییس بیدار شدید ، براتون شامتونو بیارم؟
+نه نیاز نیست .
-چیزی لازم دارید ؟
+نه
-صدا شنیدم از اتاقتون فکر کردم اتفاقی افتاده
+نه شب بخیر
-آخه صورتتون قرمز شده
+نه خوبم
-باشه شب بخیر

شیطنت وار به چالش انداختمش ... نمیدونم چرا ولی حس خوبی داشت برام.
دیدن ادمی با اون ابهت و جدیت توی حال شهوت شدیدا لذت بخش و باعث سرگرمیم بود.
کمی پشت در واستادم و دوباره صدای ویدیو بلند شد
توی اتاقم گوشمو به دیوار مشترک چسبوندم
صدای ناله های بَمش به گوشم میرسید و کشو باز شد !
چند لحظه بعد به علت سکوت محیط کاملا صدای شلپ و شلوپی میومد ....

حدسم درست بود ! رییس کیم زده بود بالا !

خندم گرفته بود و دستمو روی دهنم گذاشته بودم که صدام بلند نشه

صدای در حموم رو شنیدم و از دیوار جدا شدم.

روی تخت دراز ‌کشیدم و تازه متوجه حال خودم شدم...عضوم سفت شده بود !
وات دِ فاک ... یعنی چی ! با صدای کیم !

BODYGUARD / VKOOKTempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang