p 8

403 47 0
                                    

در حقیقت این تهیونگ بود که بیقرار یکی شدن با کوک بود !
خم شد و لیسی به سوراخ صورتی کوک زد
+اووووم تو خیلی جذابی....

عضوشو چند باری سیلی وار روی ورودیم کوبید !

خم شد و  لوب رو از کشوی کنار تخت برداشت انگشتای بلندش رو خیس کرد و روی ورودیم کشید و همزمان دوتا انگشتو باهم وارد کرد ...
ناله ای از کشیدگی دیواره هام سر دادم...

-اااااه درد .... درد داره فااااک....
+اروم باش الان عادت میکنی!

چندین بار عقب جلو کرد و در کمال ناباوری درد تبدیل به لذت عجیبی شده بود ...
انگشتای بلندشو بیرون کشید و حس خالی شدن یهویی به مزاقم خوش نیومد ...
معترض اسمشو صدا زدم...

-تهیونگ لطفاااا...
+پسر بد!

با حس کلاهکش و سرمای پیرسینگش روی ورودیم هیسی از لذت کشیدم...
فشاری اورد و لباشو روی لبای برجسته ام فشار داد تا درد حاصل از ورود دیکش رو توی دهنش تخلیه کنم ...

تمام وجودمون تمنای یکی شدن داشت...پاهامو توی شکمم جمع کردم، رونام از شدت هیجان میلرزید و تهیونگ هم حرکت دستاش با لرزش همراه بود...
پر از هیجان بودیم ...
با فشاری نصف دیکشو وارد کرد ، حس میکردم کمرم شکسته! درد غیر قابل انتظاری داشت ...

-عااااااح تهیونگگگ عااااح درد .... نمیتونم....
+ششش پسرم میتونه! اروم باش... دیکمو حس میکنی!چقدر تنگی....
-عاااااح خیلی بزرگههه

لبخندی از سر کِیف زد و خرسند از تعریف من از سایزش کمی بیرون کشید و مجدد حجم بیشتری رو فشار داد ...

+نفس بکش بیبی ... ریلکس کن

ریتم ضربه زدناش اروم بود ولی عمیق ...
میکشید بیرون و مجدد عمیق فشارمیداد برخورد پیرسینگشو به دیواره هام حس میکردم...
با هر ضربه زدنش ناله ی تهیونگ از تنگی و داغی بود و ناله ی من از بزرگی عضوش ...

تقریبا عادت کرده بودم و حرکاتش عمیق تر شده بود و عملا بدن هامون بهم اصابت میکرد

صدای برخورد بدن هامون و ناله های شهوتناکمون سمفونی جذابی از سکس ساخته بود ...

برای من که همیشه تاپ روابطم بودم اینکه الان زیر یه نفر دیگه به فاک میرفتم غیرعادی تحریکم میکرد ...

این دیوونگی بود!

-میخوام شدیدتر بکوبم کوک ... عاااح تو دیوونم کردی

میل به کوبیدن تمام وجود تهیونگ رو در برگرفته بود هربار شدیدتر عقب میکشید و با تمام توان کمر میزد و به نقطه ی انتهایی اون سوراخ صورتی میکوبید و فشار ریزی میداد تا پروستاتشو پیدا کنه و لذت سکس رو به کوک بفهمونه .....

-عاااح رییس دوباره....
+وقتی میگی رییس دوس دارم سخت به فاکت بدم کوک ...پیداش کردم!

ضربه ی بعدی رو شدید تر کوبید و فشار قوی تری داد ... فشاری که منجر به سفید شدن چشمای کوک شد و سرشو به تخت فشار داد...

BODYGUARD / VKOOKWhere stories live. Discover now