"Russia?! "

24 2 2
                                    


_ اون حرومزاده میکشمش!برای چی پیش بقیه نگفتی تهیونگ ولت کرده؟!

جونگ کوک درحالی که روی تخت دراز کشیده بود و ساعدش روی چشم هاش بود گفت

_ لطفا جیمین...لطفا!

جیمین اهی کشید و سر تکون داد و گفت

_ میرم بیرون استراحت کن

و از اتاق جونگ کوک بیرون رفت وقتی جمیمین بیرون رفت جونگ کوک ساعدش رو از روی چشم هاش برداشت  و به سقف اتاق نگاه کرد و گفت

_ چون نمیتونستم...

آهی کشید و بلند شد لباس تمیزی برداشت و وارد حموم شد تا دوشی بگیره بعد دوش کوتاهی از حموم بیرون اومد و لباس های تمیزش رو پوشید و خواست بره بخوابه که نگاهش به فلش و لپ تاپ افتاد سمت میزش رفت و پشتش نشست و لپ تاپش رو روشن کرد اما با دیدن اینکه روشن نشد اخمی کرد

شارژش هم تموم نشده بود پس چش بود؟

_ چشه؟

کمی به پشت لپ تاپ زد اما روشن نشد اما باز هم لپ تاپش رو به شارژ زد بلند شد تا بخوابه بعدا چکش میکرد.

.

.

.

.

با صدای زنگ چشم هاش رو باز کرد و اروم بلند شد با دیدن گوشیش که زنگ می‌خورد اروم برش داشت و درحالی که چشمهاش به سختی باز شده بود جواب داد و گفت

_ الو؟
_چه صدای آشنایی داری!

چشمهای جونگ کوک با شنیدن این صدا تیز شد و درست روی تخت نشست و به شماره نگاه کرد که ناشناس بود

هیچی نگفت که صدای پشت تلفن ادامه داد

_چرا ساکت شدی؟اوه نکنه واقعا میشناسمت؟هومم،بزار ببینم صدات شبیه کی بود؟...آها! شاید جونگ کوک؟

نفس جونگ کوک حبس شد و باز هم هیچی نگفت هیچی به ذهنش نمی‌رسید فقط و فقط ساکت بود

_من زندم حرومزاده! کارتو درست انجام ندادی...اوه راستی میدونی کجام؟ دقیقا روبه روی عمارت بزرگ کیم...

به محض گفتن این جمله جونگ کوک تلفن رو قعط کرد و از جاش بلند شد و از اتاقش بیرون رفت هیچکس توی راهرو نبود سریع از اونجا عبور کرد و از پله ها پایین رفت کسی هم توی سالن نبود سمت در رفت وقتی در رو باز کرد بادیگارها کنار در بودن از اونها عبور کرد و تمام راه رو تا در عمارت دوید وقتی به اونجا رسید به نگهبان اشاره کرد در رو باز کنه وقتی در باز شد سریع ازش بیرون رفت و وارد خیابونش شد اطرافش رو نگاه کرد اما کسی رو ندید وجب به وجب خیابون رو گشت اما مگس هم پر نمیزد تلفنش دوباره زنگ خوردش جوابش داد و صدای خنده همون صدا توی گوشش پخش شد

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: 5 days ago ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

Valerio Where stories live. Discover now