تا کلیپ رو زدم دانلود شه زین از حموم اومد بیرون
ز:نمیخوای دوش بگیری؟
هل شدم گوشیم رو بر عکس گذاشتم تو کشو
-چرا عزیزم اتفاقا دارم میرم
رفتم تو حموم و آب سرد و گرم رو تنظیم کردم
وقتی یاد دیشب افتادم لبم رو گاز گرفتم
اون خیلی خوبه
واقعا هاته
خب میشه گفت منم یکم پیشرفت کردم
زین گفت خوب بودم
خیلی جالب بود که بهم میگفت چیکار باید بکنم
ولی من نمیخوام مثه خنگا باشمباید چندتا چیزه خفن یاد بگیرم که خوشش بیاد
آب رو بستم و از حموم اومدم بیرون
لباس تنم کردم و رفتم تو هال که دیدم گوشیم دسته زین و داره فیلم رو میبینه
-وای نه
با ترس گفتم و زین با قیافه ای که انگار داره تاسف میخوره بهم نگاه کرد
-تو نباید به گوشیه من دست میزدی!
بهش اخم کردمز:خب رفتارت مشکوک بود منم باید میفهمیدم زنم داره چیکار میکنه
-گوشی رو بده
ز:صبر کن
اون فیلم رو پاک کرد و گوشی رو داد دستم
ز:بیا بشین اینجا
روم نمیشد برم پیشش
-نچ
ز:نترس من که مامانت نیستم بخوام دعوات کنم بیا کارت دارم
رفتم با فاصله ازش نشستم
ز:ببین عزیزم اگه میخوای یاد بگیری چیکار کنی لازم نیست بری کلیپای پورن دانلود کنی!اینا نود درصدش چرت و پرته! همه ی بازیگراشون قبل فیلمبرداری به شدت مشروب میخورن یا مواد میزنن هیچ آدم درست و حسابی نود درصد کارایی که اینا میکنن و نمیکنن!این واسه زنهای خراب و مردای لاشیه که خدا رو شکر ما جزشون نیستیم-وا پس چرا مردم اینا رو میبینن
یه خنده ی بد کرد
ز:مردم با اینا خودارضایی میکنن نه اینکه ازشون یاد بگیرن
-ایی چجوری میتونن؟
زین با لحنی که سعی داشت جلوی خندش رو بگیره گفت:خب اونقدرم بد نیست
چشمهام نزدیک بود بزنه بیرون از تعجب
-زین یعنی تو!؟
اون خندید:هی من یه پسرم خب!این خیلی طبیعیه!بعضی وقتا واقعا نمیشه کاریش کرد!
-ادامه نده
خیلی خودم رو کنترل کردم که جیغ نزنمز:باشه حالا, بیا صبحونه
یه نگاه به زین کردم و حس کردم اگه تو اون وضعیت باشه چجوریه
اووووق
حالم بهم میخوره
خب خدا قدرت کنترل رو واسه همین وقتها گذاشته
زین لقمش رو قورت داد
ز:درضمن برای اینکه یاد بگیری چجوری هات باشی میتونی از کتابهای علمیه سکسولوژی استفاده کنی که توسط اساتید دانشگاه نوشته میشه و واقعا هم مفیده! من خودم خوندم
خیلی حس بدی دارم
حس یه آدم عهده بوقی که هیچی بلد نیست و ازون بدتر اینکه زین میخواد بهم یاد بده
-مرسی
ز:خواهش میکنم
سعی کردم حس خجالت زدگیم رو دور کنم و صبحونم رو کوفت کنم*****
بعد از ظهر زین بلیت گرفته بود برای موزه و چندتا نمایشگاه
خب این خوبه که در این موارد سلیقمون یکیه
مثله دیروز با قایق تا موزه رفتیم
یه آقایی اونجا همه چی رو به زبان انگیلیسی برامون توضیح میداد
من و زین هم کاملا با هیجان به حرفاش گوش میدادیم