dad,what does slut mean?

5.5K 729 690
                                    

  -سلام پرنسسم. مهد کودک خوش گذشت؟
  لویی با لبخند می پرسه،اما لبخندش از بین می ره وقتی دارسی که نوک بینی اش یک کم قرمزه و لب پایینش رو بیرون داده رو می بینه؛که داره فین فین می کنه.

  دارسی رو روی مبل می شونه و جلوش زانو می زنه. با دستاش صورتشو قاب می گیره و با شستش اشک هاشو پاک می کنه.

  -می خوای واسم تعریف کنی چی شده،عسل بابا؟

  -دو...دوشیزه استیونز...امروز...منو دعوا کرد...
  بغض می کنه و ادامه می ده:
  -اااااصلا...تقصیر من نبود بابایی...باور کن...من خیلی دختر خوبیم...
  با فین فین گفت.
  -ولی...ولی اون...اصلا گوش نداد به من...
  بغضش می ترکه و با گریه می گه:
  -بابایی اون ازم بدش می یاد.

  لویی دوباره اشک هاشو پاک می کنه. یه لبخند مهربون می زنه و می گه:
  -گریه نکن عشق،گریه نکن...عسلم اینجوری نگو. مگه می شه کسی تو رو دوست نداشته باشه.
  می گه و به دارسی لبخند می زنه.

  -ولی دوشیزه استیونز...
  -خودتو به خاطر اون جنده ناراحت نکن.

  -لویی ویلیام تاملینسون!
  هری که تازه وارد اتاق شده؛با عصبانیت داد می زنه.

  لویی به سمت هری بر می گرده. شونه هاشو بالا می بره و یه لبخند میزنه،که بگه من که کاری نکردم که...

  هری در حالی که با نگاهش داره به لویی خنجر پرت می کنه؛می ره و کنار دارسی می شینه.

  -بابایی. جنده یعنی چی؟
  دارسی می پرسه و سرشو به یه سمت کج می کنه.
  لویی دهنش رو باز می کنه که توضیح بده؛ولی با چشم غره کشنده هری مواجه می شه و دهنش رو می بنده.

  -لاو...اممممم...می دونی...این یه واژه است که برای بعضی زن ها به کار می ره.
  هری در حالی که پشت سرشو می خارونه؛با کلی من و من این توضیحو می ده.

  -عمه جما هم جنده است؟
  دارسی با کنجکاوی می پرسه. به هری نگاه می کنه و چند بار پلک می زنه.
  لویی از اون طرف،لب هاشو جمع کرده و گاز می گیره و بیشترین سعیش رو می کنه نخنده.

  -دارسی. عزیزم این کلمه زشتیه. تو دیگه نباید اینو بگی.
  هری با جدیت به دارسی می گه.
 
  لویی در حالی که سرش رو رو مبل گذاشته و سعی می کنه بی سر و صدا بخنده؛به هری می گه:
  -وقتی بچه رو می پیچونی همین می شه دیگه.
  هری هم یه نگاه بهش می اندازه که یعنی انتظار داشتی چی بگم.

  -اگه این حرف زشتیه؛چرا بابا لویی همیشه می گه؟
  دارسی که با یه اخم کوچیک به هری نگاه می کنه؛با کنجکاوی می پرسه.

  -بابایی الآن اشتباه کرد و دیگه هم قرار نیست تکرارش کنه.
 
  دارسی با چشم های درشت به هری نگاه می کنه و می گه:
  -ولی بابایی همیشه از این کلمه استفاده می کنه.
 
  خنده لویی قطع می شه و هر دوتاشون متعجب به دارسی نگاه می کنن. دارسی لب هاشو غنچه می کنه و با یه لحن حق به جانب ادامه می ده:
  -خیلی شبا،بابا لویی تو اتاق که داره با یکی حرف می زنه؛همه اش به اش می گه جنده.

  گونه های هری سرخ تر از این نمی تونه بشه؛اما لویی با کمال پررویی از خنده پخش زمین می شه...

سلام به همگی😊
خب،چطور بود؟
دوست داشتین؟
خوشحال می شم نظراتتون رو بدونم
اگه دوست داشتین ووت کنید و دوستاتونم تگ کنید
ممنون که وقت می گذارید😊😍😘
💚💙

larrents good parentsWhere stories live. Discover now