سلام!
من برگشتم
اصلا کسی متوجه رفتنم شده بود؟!🤔این شما و این اولین حضور بچه های نایل،دیلان و دنیل،تو لرنتس!
تامی:۱۶
دارسی:۱۷
دیلان:۱۷
دنیل:۱۵Tommy added Dylan
Tommy added Danielتامی: اوه خدای من!
تامی: اوه خدای من!تامی: اوه خدای من!
دیلان: آرامش خودتو حفظ کن و سعی کن نفس عمیق بکشی
تامی: 😮😶😮😶😮😶
دیلان: بهتر شدی؟
تامی: نه
تامی: اوه خدا!
تامی: چرا من؟
تامی: چرا؟
تامی: چرا این اتفاق ها همیشه برای من می افته؟
تامی: چرا آخه!!؟
تامی: 😭😭😭
دنیل: این جا کجاست و من این جا چی کار می کنم؟
دنیل: و اینکه
دنیل: سلام😊
دیلان: 😒
دیلان: هزار بار بهت گفتم نکن این کارو
دنیل: کدوم کار؟🤔
دیلان: سلام😊
دنیل: خوبی داداشی؟😊
دیلان: الکی دارم خودم رو خسته می کنم😐
دیلان: هر کاری دلت می خواد بکن اصلا
دنیل: آخه مشکلش چیه؟🙁
تامی: می شه دو دقیقه خفه شید من حرف بزنم؟!؟!؟
دیلان: 🤐
دنیل: ببخشید 🙈
دیلان: 😒
تامی: دیلان!!!
دیلان: من که حرفی نزدم
دنیل: الآن که زدی
دیلان: خودتم داری حرف می زنی
دنیل: چون تو قبلش شروع کرده بودی حرف زدن
تامی: من رو باش از کی کمک می خوام.
تامی: شما دو تا چند سالتونه؟پنج سال!!
دیلان: خیلی خب
دیلان: چی شده؟
دنیل: اه! تامی بیخیال
دنیل: فقط یه دمپایی بردار و بکوب تو سرش
تامی: هان؟!!
دنیل: سعی کن با این قضیه کنار بیای اون فقط یه حشره کوچولوئه قرار نیست تو رو بخوره
YOU ARE READING
larrents good parents
Fanfictionما لری رو می شناسیم و به شدت دوسشون داریم اما به نظرتون چه جوری می شه اگه لری بچه داشته باشن... سلام به همگی:) من کیمیام و این ها تصورات من راجع به بچه داری لری است امیدوارم دوسشون داشته باشین^-^