lovely evening

1.6K 205 379
                                    

سال نو همگی مبارک! امسالتون پر از لحظه های خوب

بعد از مدت ها جدا از نوشتن لرنتس لذت بردم امیدوارم شما هم خوشتون بیاد

علت مدت طولانی اپ نکردنمم همین بود به همین سادگی. ایده خوبی که از نوشتنش لذت ببرم نداشتم ولی الان آپ کردن و این از قسمت های مورد علاقمه

و یه چیز دیگه ممنون برای ۵۱ کا ویوو😍😘

دارسی:۴
تامی:۳
دیلان:۴
دنیل:۲
لینزی:کمتر از یک سال

  -اینم از سفارشاتتون.
  از قیافه اش می تونستم حدس بزنم،خیلی داره خودش رو کنترل می کنه من رو نزنه. پاکت ها رو محکم به سینه ام فشار داد. بعدش گفت:
  -خورده فرمایش دیگه ای ندارین قربان؟

  پاکت ها رو باز کردم و به محتویاتشون نگاه کردم. و با نق گفتم:
  -من گفته بودم گلبهی. این گلبهی نیست،صورتی چرکه.

  چشم هاش رو چرخوند و کلافه بهم گفت:
  -صورتی چرک،گلبهی. فرقش چیه؟!

  من داد زدم سرش:
  -خیلی فرق دارن. من بات پلاگ گلبهی می خوام. چرا نمی فهمی؟!

  -حالا نمی خوای بندازی گردنت که،می خوای بذاری تو کونت.

  -درسته که قرار تو کون من باشه؛ولی لویی می ذاره نه من.

  انقدر کلافه شده بود که می تونست بزنه زیر گریه:
  -می شه بس کنی؟

  -نه.
  با لجبازی گفتم و ادامه دادم:
  -تازه این دیلدو هم بیست سانت نیست،هجده سانته.
  لب پایینمو بیرون دادم.

  خیلی سعی می کرد عصبانیتش رو کنترل کنه. گفت:
  -هری این بیست سانته.

  -ببین جدا می خوای با من،سر سایز دیلدو بحث کنی؟ واقعا فکر کردی من نمی فهمم؟

  -حالا بیا و دو سانت رو بی خیال شو. دو سانت که مهم نیست.

  -اگه قراره تو کون من بره؛منم که تصمیم می گیرم دو سانت مهمه یا نه!

  هری تعریف می کرد و بقیه بهش می خندیدن.

  -واقعا که!
  زین که سعی می کرد خنده اش رو کنترل کنه و جدی به نظر برسه؛گفت و ادامه داد:
  -تو فقط به سایز نگاه می کنی!
  سرش رو با تاسف ساختگی،به چپ و راست تکون داد:
  -از کی جامعه انقدر به سمت سایز گرایی پیش رفت!؟همه مشکلات روابط از همین جا شروع می شه.
  گفت و زیر خنده زد.

  -فکر نمی کنم تو تو جایگاهی باشی که بخوای در مورد سایزگرایی من حرف بزنی.
  هری با نیشخند جواب داد و گونه های زین یه کم سرخ رنگ شد؛البته این باعث نشد که با چهره بی حالت به هری نگاه نکنه.

larrents good parentsWhere stories live. Discover now